جرج سارتن، استاد تاریخ در دانشگاه هاروارد آمریکا (1957-84) که به عقیدۀ همه دانشمندان جهان، یکی از برجسته ترین مورخان علوم است و از لحاظ جامعیت، هیچ دانشمند دیگری به پای او نمی رسد، در کتاب سرگذشت علم می نویسد:
تاریخ علوم از حیث زمان، ارزش بسیار دارد، به خصوص، اگر به وسیلۀ کسی نوشته شود که هم با جنبه های علمی جدید و هم با اصول علمی قدیم آشنایی کامل داشته باشد. توالی کشفیات سابق همان توالی را به عالم محقق و متتبع تلقین می کند و وی را به کشف های جدید نایل می سازد. می توان روش های قدیمی و متروک را با زبردستی تغییر داد و از آن ها نتایج عملی گرفت. این مطلب خوب فهمیده شود، تاریخ علوم به یک روش تحقیق تبدیل می شود.
یکی از دانشمندان به نام اسوالد (Ostwald) معتقد است که تاریخ علوم جز روش تحقیق چیزی نیست. ما تا این حد موافق نیستیم ولی به هر حال، علم قدیم و علم جدید، پیوسته به یکدیگر یاری می دهند و یکدیگر را به جلو می برند و از مجهول های بی شماری که ما را احاطه کرده است می کاهند. آیا این معنی را برای روشن ساختن مفهوم همکاری علمی عمومی کافی نیست؟ مرگ هم کار مرد عالم را متوقف نمی سازد و نظریه هایی که یک بار عرضه شدند زنده، جاوید و همواره مؤثر خواهند بود.
برای اینکه حق ارزش واقعی تاریخ را ادا کرد، نباید فقط به بیان پیشرفت های فکر بشر اکتفا کرد، بلکه باید همه سیرهای قهقرایی و وقفه ها و هرگونه سوء تصادف هایی را هم که مزاحم سیر آن بوده اند تشریح کرد. مطالعه شرح و چگونگی خبط و خطاها بسیار سودمند است زیرا که تکامل حقیقت را بهتر مجسم می سازد و ما را از ارتکاب مجدد همان خبط ها باز می دارد و نیز به سبب آن که خطاهای علمی جنبه نسبی دارند، بسا ممکن است که آنچه امروز از حقایق مسلّم است، فردا کلّاً یا جزئاً مردود شود یا آنچه دیروز باطل شمرده می شد فردا در ردیف حقایق قرار گیرد. از این گونهاعاده حیثیت» ها هر روز دیده می شود و نتایج تتبعات تاریخی ما را مجبور می کند که به کسانی که در زمان خود، مقصودشان مفهوم نشده و فکرشان غلط جلوه کرده بود با نظر تحسین و احترام نگاه کنیم.
بسیار جای تأسف است که بسیاری از دانشمندان برای تتبعات تاریخی، ارزشی قایل نیستند و آن را سرگرمی کم اهمیتی می دانند. دلیلی که اقامه می کنند این است که بهترین قسمت های علوم قدیم اقتباس و جزء علوم فعلی شده است. بقیه قابل فراموشی است و بیهوده نباید حافظه خود را با آن خسته کنیم و بارش را زیاد کنیم. علمی که ما می آموزیم و به دیگران تعلیم می دهیم، نتیجه یک انتخاب دایمی است که بر اثر آن قسمت های اضافی و زاید را افکنده و فقط آنچه را که و ارزنده است نگاه داشتیم. یکی آینکه چه کسی می تواند تضمین کند و اطمینان دهد که انتخاب درست به عمل آمده باشد؟ در این کار به خصوص تردید جایز است، به دلیل آن که انتخاب و ترکیب به وسیلۀ کسانی که هوش سرشار داشته باشند به عمل نیامده است بلکه به وسیلۀ معلمان و مؤلفان و نویسندگانی انجام شده است که نظرشان همیشه صائب و فکرشان پیوسته ثاقب نبوده است. به علاوه، چون علم همواره در تکامل است و نظریه های جدید، هر روز در آن وارد می شود، بسیار ممکن است که عقیده ای که دیروز به آن اهمیتی داده نمی شد امروز یا فردا مهم و قابل استفاده شناخته شود. به علاوه، ممکن است وقایعی که دیروز فقط بویی از آن ها برده شده بود، امروز در نظریه جدیدی داخل گردد و باعث پیشرفت آن شود.
البته منکر آن نیستیم که ترکیب کردن علوم، به نحوی که در کتاب های درسی متداول است، مفید است و بی آن علم نمی تواند از نسلی به نسل دیگر منتقل شود اما باید توجه داشت که مندرجات آن کتاب ها غیر واقعی است و جنبۀ موقتی دارد و گاه به گاه باید در آن ها تجدید نظر شود.
به علاوه برخی کارهای علمی هست که به طریق تحلیلی عادی نمی توان به کنه و مغز آن ها پی برد، زیرا که این کارها از استعداد و ظرفیت زمان خود برتر و بیش تر بوده اند و در مسیر تکاملی علم، به اصطلاح ریاضی، یک نقطه انفصال به وجود می آورند. این گونه مطالب علمی، هیچ گاه به طور کامل شناخته نشده اند و مطالب قابل استفاده آن ها استخراج نشده و نفعی که بر آن ها مترتب بوده کاملاً عاید نشده است. شاید سبب این باشد که نبوغ واقعی هیچ وقت در همان زمان مورد استفاده واقع نشده است و گاهی باید قرن ها بگذرد تا اصولی که نابغه ای وضع کرده است، به اندازه ای که در خور آن هاست شناخته شود.
هنوز مطالعه آثار ارسطو و دیوفانتوس (ریاضی دان یونانی قرن سوم میلادی) و هویگنس (ریاضی دان و منجّم هلندی در قرن هفدهم) و نیوتن بسیار نافع است و آن آثار سرشار از خزاین علمی پنهان است. اشتباه بزرگی است اگر فکر کنیم که در آثار مذکور جز آنچه تا به حال، درک و بیان شده است مطلب دیگری نیست، البته اگر چنین بود مطالعه آن ها فایده ای نداشت و فقط بیان فهرستی از حقایق وعقاید گذشته کفایت می کرد ولی چنین نیست و من به آنان که منکرند توصیه می کنم که به دقت در این امر غور کنند تا ببینند که برای فکر، هیچ چیز مهیج تر از دست یافتن به منایع و مآخذ نیست. در اینجا بر عهده تاریخ نویس است که عالم را راهنمایی کند و از میان منابع بی شمار آنچه را که برای تقویت فکر و تجدید نیروی عقلی او لازم بداند به او نشان دهد. اکنون، مثالی چند می آورم تا ادامۀ آنچه گفته باشم باشد.
در طب از این مثال ها و شواهد بسیار می توان یافت؛ مثلاً، تأثیر تعلیمات بقراط در نظریه های جدید دربارۀ خلط ها و طبیعت یا در مورد روش معالجه اعضای بدن. افکار کهن نه تنها ممکن است گاه به گاه مورد توجه قرار گیرد بلکه گاهی به نظر می رسد که این امر به طور منظم و به تناوب تکرار می شود. مثلاً گاهی به نظر می رسد که این امر به طور منظم و به تناوب تکرار می شود. مثلاً اِ.بلو (E.Blot) اصل حرکات دورانی سیارات را به دور خود بار دیگر به صورت فریبنده ای در قوانین هیأت داخل کرد، در صورتی که تصور می رفت که این فرضیه با انتقادات نیوتن به کلی از میان رفته باشد. مثال دیگر قبول مجدد نظریه فیضان (E' mission) در مبحث نور است که به نظر می رسید با اکتشافات هویگنس و یونک و فرنل برای همیشه طرد شده باشد.
به عقیده من، دلایل دیگری هم برای ضرورت توجه عالم به تاریخ علم می توان آورد. برخی از این دلایل، در کتاب مکانیک ارنست باخ (E'rnst Bach) فیزیک دان و فیلسوف اتریشی که پیشرو فرضیه های نسبی بوده و بین 38 و 19 می زیسته، به نحوی بسیار جالب جمع آوری شده است. از جمله یکی از این کسانی که به سیر علم در گذشته وقوف کامل داشته باشند، خیلی بهتر و صحیح تر و آزادانه تر از کسانی که در عصر خود محدودند و فقط وضعی را که وقایع علمی در حال حاضر به خود گرفته اند می بینند. می توانند دربارۀ هر نهضت علمی عصر حاضر اظهار عقیده و نظر کنند، به عبارت دیگر برای آنکه به ارزش واقعی آنچه داریم پی ببریم باید بدانیم که پیشینیان ما چه داشته اند. این بود قسمتی از مطالبی که از کتاب سرگذشت علم اقتباس شد.
با توجه به مطالب بالا اجمالاً استنباط فرمودید که نباید علوم زمان های مختلف تاریخی را خوار و بی مقدار تصور کرد و مطالعه آن ها را بی فایده دانست بلکه برای پیشرفت هر علم و توجه به خبط و خطاهای کنونی، تحقیق و تجسس در تاریخ علوم و بررسی دقیق در سیر تکاملی و تدریجی آن ها کمال ضرورت را دارد. یکی از علومی که مطالعات تاریخی آن بیش از سایر علوم نتایج علمی و عملی برای دنیای کنونی داشته و تجدید نظر در آن واجب است دانش پزشکی است زیرا تغییرات و تحولات شدیدی که در جریان طولانی تاریخ پزشکی، نصیب علم طب شده و چندین بار اصول و موازین آن واژگون و زیرورو شده است، نصیب هیچ علم دیگری نشده است. مثلاً، اگر تاریخ علوم ریاضی را مورد مطالعه قرار دهیم خواهیم دید این علوم از زمان های بسیار قدیم، تاکنون به سیر طبیعی و تدریجی خود ادامه داده و کم کم پیشرفت کرده تا به صورت امروزی درآمده و دکارت دانشمند بزرگ قرن هفدهم، که یکی از پیش قدمان نهضت علمی اروپا است، اگرچه تکانی به کلیه دانش ها داد، به علوم ریاضی نتوانست تغییرات اساسی بدهد و هر چه دانشمندان قدیم دربارۀ این علوم گفته بودند پذیرفت و فقط بعضی قسمت های جزیی به آن افزود. ولی پاراسلس، پزشک و شیمی دان معروف آلمانی در قرن پانزدهم، که یکی از پیش قدمان نهضت پزشکی اروپا و یکی از بنیان گذاران طب امروز محسوب می شود، اساس طب بقراط را، که مدت دو هزار سال اصول تعلیمات پزشکی بر آن استوار بود، بر هم زدن و با داخل کردن علم شیمی در طب، بسیاری از عقاید جالینوس را رد کرد و گفته های ابن سینا را گمراه کننده و باطل دانست و در حضور گروهی از دانشجویان و توده مردم که برای استماع سخنرانی او در اولین مجلس درسش گرد آمده بودند، کتاب قانون ابن سینا را در آتش سوزانید و سازمان نوینی به علم طب داد. اگرچه بعدها به تدریج اکتشافات زیادی در دانش پزشکی نصیب دانشمندان اروپا شد و به تدریج علم پزشکی پیشرفت کرد ولی با سوزاندن کتاب قانون ابن سینا، حقایق گران بهایی از معلومات دانشمندان قدیم ایران و یونان از بین رفت و دانش پزشکی سیر طبیعی خود را از دست داد و در بسیاری از موارد خبط و خطا و انحراف پیدا کرد.
موضوع دیگری که هرج و مرج عجیبی در دانش پزشکی آن زمان ایجاد کرد تعصب فوق العاده شدید دانشمندان کشورهای مختلف اروپا بود که علمای هر کشور می خواستند گوی سبقت را در اکتشافات علمی از سایر کشورها بربایند. در کتاب گنجینه دارو و درمان تألیف شادروان دکتر پرتو اعظم در چند جا اشاره به این وضعیت شده است؛ مثلاً، در صفحه 104 می نویسد: در آن هنگام که همه جای اروپا، در هلند، آلمان و انگلستان، بسیاری دنبال یافته های شیمیایی و دستورهای تازه پزشکی? بودند، در فرانسه، به ویژه کارکنان دانشکده پاریس و کمی هم دانشکده مون پلیه بر خلاف آن بودند و سبک کهنه را پیروی می کردند. سببش بیش تر این بوده که دانشگاه فرانسه خوش نداشت آنچه که خودش نیافته و مبتکر آن نبوده رواج پیدا کند. از همه لجوج تر، گی پاتن(1682-1601) بود که جز خون گرفتن و مسهل یا چند داروی ساده دادن، معالجه دیگری نمی کرد.
این تعصب که به حد لجاج و عناد رسیده بود، باعث شد که دانشمندان برای به کرسی نشاندن حرف های خود، منتهای سعی و کوشش را به عمل آورند و لذا هر دانشمندی که شخصیت اجتماعی و شهرت و نفوذ کلام و قدرت قلم او بیش تر و منطق و استدلال او قوی تر بود، عقاید خود را بیش تر به دیگران تحمیل می کرد. این قضیه از همان قرن پانزدهم باعث بعضی انحرافات در دانش پزشکی شد و در معالجه بسیاری از بیماری ها جریان نامطلوبی ایجاد کرد. نتیجه اینکه در خلال این پنج قرن، چندین مرتبه دانشمندان و محققانی پیدا شدند که وم تجدید نظر در اصول و موازین پزشکی را به دانشمندان معاصر تذکر دادند و امروزه نیز با وجود ترقیات شگرف دانش پزشکی، برای بار دیگر، این تجدید نظر در اصول معالجات و مخصوصاً بحث و تحقیق در انواع داروها لازم به نظر می رسد. غلط بودن روش بسیاری از معالجات امروزه را بعداً مورد مطالعه قرار خواهیم داد، فعلاً راجع به داروها صحبت می کنیم.
متأسفانه، بسیاری از داروهای شیمیایی کنونی که به صورت مصنوعی در لابراتوارهای دنیا ساخته می شود، ضررشان بیش از نفع آن ها است. اگرچه این امر، تدریجاً، بر متخصصان فن و محققان بزرگ معلوم شده و می شود ولی با این همه، این داروها در همه جا و در کلیه کشورهای دنیا به حد وفور، موجود بوده است و مصرف می شود، زیرا عامل فوق العاده مهمی برای ترویج این داروها وجود دارد و آن فعالیت شدید و عجیب مؤسسات سازنده داروها در کشورهای مختلف جهان است که هر مؤسسه سعی دارد، به زور، تبلیغات فرآورده های خود را به جامعه پزشکان و داروسازان تحمیل کند. تاریخچه ایجاد، تأسیس و شیوع بی حد و اندازه مؤسسات سازنده داروهای شیمیایی بحثی دارد که بعداً به آن خواهیم پرداخت، اکنون، همین قدر می گوییم که تا یک قرن می گوییم که تا یک قرن پیش که مادیت و پول پرستی تا این اندازه رواج نیافته بود، دانشمندان دنیا بدون کوچک ترین شائبه و باکمال علاقمندی می کوشیدند برای رفع آلام بشر داروهای مفید تهیه کنند، ولی اکنون متأسفانه، چنین نیست و اگر از عده ای معدود و انگشت شمار بگذریم، جز سودجویی، انگیزه ای برای سایر سازندگان و مکتشفان داروهای جدید نخواهیم یافت. اینک، برای اثبات مطالب بالا، به ذکر چند نمونه از داروهایی که ضرر آن ها بر دانشمندان و محققان دنیا ثابت شده است ولی شهرت و رواج کاملی در جامعه ما دارند و در انواع بیماری ها همه روزه، به وفور، مصرف می شوند می پردازیم و وم دوری جستن از آن ها را تذکر می دهیم، ولی همان طور که فقط گفتن درد، کافی نیست بلکه باید درمان را هم گفت یا اگر کسی ساختمانی نوینی جانشین آن کند که بی عیب و نقص باشد، به همین ترتیب، فقط اثبات ضرر داروهای شیمیای مصنوعی و مضری که از خارج وارد کشور ما می شود، گیاهان طبی بسیار سودمندی –که بتوانند کاملاً جانشین همان داروهای شیمیایی برای معالجه بیماری ها شوند ولی بی ضرر باشند- معرفی کنیم و اگر ثابت شود که این داروهای گیاهی، اقلاً ده برابر ارزان تر از آن داروها تمام خواهد شد، میزان خدمتی که این مطالعات و تحقیقات به کشور و ملت ایران می کند معلوم خواهد شد و حتی کم کم خواهیم توانست با معرفی این داروهای گیاهی به دنیا و صدور آن ها به کشورهای خارج، کمکی نیز به بنیه مالی کشور خود کنیم و تمام این ها عملی است به شرطی که حسن نیت در کار باشد و عناد و لجاجی به میان نیاید و چون در این قضیه پای جان و مال مردم در کار است، امیدواریم دانشمندان ما، در قضاوت و اظهار نظر خود انصاف، عدالت، حقیقت و واقعیت را رعایت کنند و از منطق عقل و علم خارج نشوند و اگر حقایقی بر آن ها آشکار شد، بپذیرند و با حسن نیت تلقی کنند تا از این راه هم بار گرانی از دوش جامعه برداشته شود و خدمت بس بزرگی به کشور و میهن انجام گیرد و هم علم و دانش قدمی بیش تر به پیش بردارد.
آدرنالین و افدرین
در کلیه کتب پزشکی جدید، آدرنالین و افدرین، به منزله مهم ترین داروها برای معالجه آسم(تنگی نفس) معرفی شده اند و عموم اطبای دنیا این داروها و مشابه های آن ها را که در اصطلاح پزشکی به نام داروهای سمپاتومی متیک نامیده می شوند، در موارد مختلف و مخصوصاً برای معالجه آسم و برونشیت مزمن به کار می برند. انواع قرص ها و شربت های مختلف به نام های گوناگون ولی با همین مواد بازارهای دارویی دنیا را پر کرده و همه روزه به مقدار فوق العاده زیاد مصرف می شود. اختصاص افدرین برای معالجه تنگی نفس آسم در حکم کینین برای مالاریا و انسولین برای مرض قند است. از اوایل قرن بیستمِ مسیحی ابتدا آدرنالین و پس از آن افدرین برای معالجه آسم به کار رفت و آن قدر مؤثر واقع شد که به زودی شهرت جهانی یافت و دست سایر داروهای معالج این مرض را از پشت بست و به عنوان قهرمان داروها معرفی گردید! ولی همان طور که معمولاً سرنوشت هر داروی جدیدالکتشافی نیز چنین است پس از مدتی کم کم ضررهای آن ها معلوم شد و در این اواخر محققان با تجربه های دقیق دریافتند که ضرر این داروها بیش از نفع آن هاست.
برای اثبات این مطلب ابتدا باید باید بگوییم که مرض آسم یکی از بیماری هایی است که اصولاً سیر طولانی و مزمن داشته و استعداد بروز حملات متوالی و مکرر که ماه ها بلکه سال ها به طول می انجامد در آن زیاد دیده می شود. در کتاب مفصّل پزشکی، جلد 5، چاپ 1950، صفحه 232 می نویسد: بیماران مبتلا به آسم را می شناسیم که در مدت چند سال چندین لیتر آدرنالین برای آن ها تجویز شده است و با توجه به اینکه معمولاً محلول آدرنالین را هر دفعه چند قطره، فقط روی قند ریخته و در دهان می مکند تا دارو جذب شود و یا فقط یک سانتی متر مکعب از آن محلول تزریق می کنند بنابراین چندین هزار مرتبه باید تجویز شود تا چند لیتر به کار رود و از اینجا طولانی بودن معالجه و افراط در استعمال آدرنالین معلوم می شود.
البته یک دارو هر قدر هم که مضر باشد اگر فقط یکی دو مرتبه تجویز شود نتایج سوئی برای بیمار نخواهد داشت و اگر هم داشته باشد کم و قابل جبران است ولی هرگاه ناچار شوند مثل آدرنالین و افدرین به دفعات زیاد و کراراً به بیماران بدهند، کم کم آثار مضر آن ها ظاهر خواهد شد. اکنون ببینیم آدرنالین و افدرین چه ضررهایی دارند:
1- در کلیه کتب پزشکی، قید شده است که آسم در اشخاصی بروز می کند که تعادل دستگاه واگوسمپاتیک آن ها ناپایدار است و اولین ضرر آدرنالین اگر به طور مکرر و تجویز شود به طوری که در کتاب مفصّل پزشکی، جلد 5، چاپ 1950، صفحه 232 نوشته شده است که آدرنالین عدم تعادل را زیادتر کرده و استعداد بروز حملات بعدی آسم را شدت می دهد.
2- >در کتاب دایره المعارف بزرگ و جدید طب و جراحی در مبحث مربوط به معالجه امراض ناشی از حساسیت می نویسد: یکی از عوارض آسم که همیشه و مخصوصاً در مواردی که آسم قدری طولانی و توأم با مقدار زیادی اخلاط بلغمی در سینه باشد، باید متوجه آن بود ضعف قلب است. آسم همیشه باعث ضعف قلب می شود و قلب به نوبۀ خود مانع از بهبودی آسم می شود بنابراین، حلقه مضر و خطرناکی به وجود می آید.
و چون معلوم شود که ضعف قلب مانع از بهبود بیماری آسم می شود و سیر آن را طولانی می کند، می گوییم که افدرین ضعیف کنندۀ قلب است و باعث شدت و وخامت آن می شود و علت آن تأثیر مستقیم بر روی شرایین قلب و انقباض آن ها است.
3- در کتاب پاتولوژی پزشکی تألیف بزانسون، جلد 3، چاپ 1949، صفحه 268آمده است: کانتونه، ژاکلن و سالینیاک تصریح کرده اند که تجویز مکرر و متوالی داروهای سمپاتیکومی متیک(یعنی، آدرنالین و افدرین) به علت اختلالات قلبی و عروقی و ترشحی که ایجاد می کنند بی ضرر نیست و در حقیقت خود این داروها مولد آسم هستند.
بسیار، جای تأسف است که در قرن بیستم با وجود اکتشافات شگرف دانش پزشکی، داروهایی برای معالجه بیماران به کار می برند که خود آن ها مولّد مرض است و برای اینکه خوانندگان عزیز، کیفیت بروز این اختلالات را دریابند می گوییم که بدن مبتلایان به آسم، غیر از بدن شخص سالم است. در بدن شخص سالم تعادل و پایداری بین عمل اعصاب واگ و سمپاتیک موجود است. هرگاه، یکی از این دو دستگاه موقتاً و به علتی از حال تعادل خارج شود دستگاه دیگر خود به خود تحریک می شود و بدن را به حال اولیه برمی گردانده و تعادل را حفظ می کند ولی مبتلایان به آسم تعادلی ناپایدار دارند، به این معنی که هرگاه یکی از این دو دستگاه تحریک شود دستگاه دیگر عکس العمل نشان می دهد و بیش از اندازه طبیعی، از حال تعادل خارج شده و عوارض ایجاد می کند. مثلاً، هرگاه آدرنالین به مقداری که معمولاً تجویز می شود به شخص سالم تزریق کنیم ابتدا باعث انقباض عروق و سپس در نتیجه عکس العمل بدن، تولید اتساع عروق می شود ولی این اتساع چندان زیاد نیست و بدن در مدت کمی مجدداً به حال عادی برمی گردد.
اما در شخص مبتلا به آسم که تعادل دستگاه واگ و سمپاتیک او ناپایدار است، آدرنالین ابتدا سریعاً اثر کرده، باعث انقباض عروق می شود و به این ترتیب، ورم مخاط برنش ها رفع شده و اسپاسم برنش ها نیز مرتفع می شود و به این ترتیب، ورم مخاط برنش ها رفع شده و اسپاسم برنش ها نیز مرتفع می شود و راه ورود و خروج هوا باز می شود ولی پس از رفع این تأثیر اولیه، عکس العمل سوء آن بروز می کند، عروق متسع شده و ورم بیش از مقدار اولیه مجدداً تولید می شود و اکثر اوقات، ترشحات بلغمی غلیظ و ج در داخل برنش ها و برنشیول ها به وجود می آید. این ورم و ترشحات، به منزلۀ خار محرکه ای تأثیر کرده و به طریقی رفلکس باعث تشنج عضلات حلقوی برنشیول و عضلات تنفسی می شود یعنی، حمله آسم را به وجود می آورد. اینجا است که مؤلف می گوید داروهای آسم، خود مولد آسم هستند. در این حال، ناچار، باید باز آدرنالین استعمال کرد. استعمال مجدد آدرنالین، عیناً، همین وضعیت را تولید و ادامه می دهد و این امر که به منزلۀ یک حلقه مضر محسوب می شود، باعث طولانی شدن و شدت و وخامت مرض می شود و عوارض و خطر ایجاد می کند. بنابراین، آدرنالین و افدرین اگرچه نفع عاجل و فوری دارند ولی ضرر آن ها، به مراتب بیش تر است بلکه در حقیقت خود آن ها استعداد حملات بعدی آسم را زیادتر می کنند.
4- علاوه بر ضررهایی که در بالا گفتیم، تجویز آدرنالین به مدت طولانی ایجاد تصلّب شرایین و آتروم نیز می کند که باعث فرسودگی و اختلالات عمیق در اعضای بدن می شود.
5- به واسطۀ مجموعه این ضررها، تلفات آسم در سال های اخیر، به مراتب، بیش تر از سابق شده است. در کتاب مفصّل طب، جلد 5، صفحه 215 آمده است: از وقتی که در استعمال آدرنالین و داروهای مشابه آن افراط شده است، تلفات حاصل از آسم زیادتر شده زیرا باعث اتساع رگ های مویین و ازدیاد ترشحات بلغمی داخل برنش ها و انسداد مجاری تنفس از این بلغم ج شده است.
به راستی که اوضاع عجیب و غریب و حیرت آوری در دنیای کنونی حکم فرماست. اگر شخصی در حال مستی و غفلت و بی خبری یک نفر را به قتل برساند، از همه طرف بانگ برمی خیزد که اینک قاتل و جنایتکار! و او را جلب می کنند و به زندان می اندازند و اعدام می کنند ولی اگر حتی پس از این که ضررها و تلفات فلان دارو در کتاب های پزشکی درج و اعلام شد، باز هم توجهی به این مسئله نشود و جریان معالجه با داروی مذکور، هم چنان ادامه یابد، احدی به موضوع اهمیت نمی دهد و فوت بیمار، عادی تلقی خواهد شد. به هر حال، آیا با این اقرار صریح که آدرنالین و افدرین خطرناک است و تلفات تجویز آن ها روز به روز زیاد تر می شود، باز هم باید داروی مزبور را برای معالجه بیماران به کار برد یا به کلی آن ها را ترک کرد؟ بدیهی است منطق عقل و علم حکم می کند که باید تمام اطبا تصمیم قطعی و همگانی بگیرند که دیگر آن ها را تجویز نکنند و داروهای مفیدی جانشین آن ها کنند ولی متأسفانه، اوضاع پزشکی و دارویی دنیای کنونی چنین وضعی را ایجاب نمی کند زیرا اولاً امروزه، آن قدر دامنه علم طب وسیع شده و به شاخه های متعدد تقسیم شده و طول و تفصیل پیدا کرده است که احدی از اطبا، فرصت و مجال تحقیق در اطراف کلیه قضایا و اکتشافات علمی را ندارد و لذا عدّه خیلی زیادی از این قبیل داروها هم اکنون موجود است که ضررهای آن ها را محققان به تجربه دریافته اند ولی در بازارهای دارویی دنیا رواج کامل دارد. مثلاً، همین آدرنالین و افدرین با وجود ضررهای فوق العاده زیادی که برای آن ها شرح دادیم آن قدر شهرت پیدا کرده که حتی در کشورهای اروپا قبل از اینکه طبیب بیمار را ببیند و معاینه کند برای معالجه او تجویز می کند.
در کتاب دایره المعارف بزرگ و جدید پزشکی- جراحی، در مبحث مربوط به معالجه آسم، پس از این که ضررهای داروهای سمپاتومی متیک(آدرنالین، افدرین و غیره) را شرح می دهد، اظهار تأسف می کند و چنین می نویسد: اکثر اوقات، طبیب قبل از آن که بیمار را ببیند، این داروها را تجویز می کند.
به این ترتیب، فقط خدا می داند که شهرت خارج از اندازۀ بسیاری از داروهای مضر کنونی در حال حاضر چه خطرات عظیمی برای افراد بشر به بار می آورد. ناگفته نماند که یکی از اطبای قدیم ایران، مقدمه ای بر فصول بقراط نوشته است که فقط دو جمله از آن را در اینجا نقل می کنم و آن این است: طبیب اگر مریضی داشته باشد که در تشخیص مرض او مشکوک باشد البته با اطبای دانشمند مجرب م کند. اجنماع مرضی را کمال طبابت نداند. طبیب باید روزی سه چهار مریض از روی دقت ببیند، بعد در فکر آن ها باشد تا روز دیگر.
به عقیده من علی رغم تمام تبلیغات سویی که از چندی به این طرف، مرتباً، نسبت به همه چیز ایران شده و می شود و دایماً ایرانیان را نسبت به نژاد ایرانی بدبین کرده و می کنند، با این همه، هنوز هم اطبای این کشور از اطبای سایر کشورهای دنیا نسبت به بیماران خود دلسوزتر و علاقمندتر و در معالجات خود دقیق تر هستند و اگر بی بند و باری مختصری هم وجود داشته باشد از تُحَف و هدایای اروپا است که به مشرق زمین سرایت کرده و الاّ ایرانیان قدیم چنین نبوده اند.
ثانیاً فعالیت های تبلیغاتی عجیبی که امروزه مؤسسات عظیم دارویی برای فروش محصولات خود در بازارهای جهانی دارند و رقابت شدید بین مؤسسات مختلف، بزرگ ترین مانع برای پی بردن اطبا به ضرر داروهای کنونی به شمار می رود، زیرا هر مؤسسه با هزار نیرنگ می کوشد فرآورده های خود را کاملاً بی عیب و نقص جلوه داده، با تعریف و تمجید زیاد آن ها را در دل همه جا دهد و هیچ عاملی هم از این فعالیت و رقابت شدید مؤسسات دارویی نمی تواند جلوگیری کند و به این ترتیب، این مؤسسات ابتکار عملیات پزشکی و دارویی جهان را در دست گرفته اند و علم طب را درست به صورت یک تجارب واقعی درآورده اند.
اکنون در این آشوب عظیم جهانی، تکلیف ما ایرانیان چیست؟
به عقیده من تنها راهی که سلامت جسم و روح بیست میلیون افراد ایرانی را به بهترین وجهی تأمین می کند و جان و مال مردم را از نظر درمان بیماری ها نجات می دهد، این است که ابتدا سعی و کوشش کنیم با به دست آوردن استقلال علمی، از تقلید و تبعیت کور کورانه بپرهیزیم و به عبارت دیگر، چشم و گوش ما دایماً به دروازه های اروپا و آمریکا نباشد و مجبور نباشیم هر مطلبی را بدون مطالعه و تحقیق بپذیریم و هر دارویی را که با تبلیغات فریبنده به ما تحمیل می کنند، بی درنگ قبول کنیم. پس از اینکه این نظر تأمین شد، با تجسسات دقیق، قسمت های خوب و بد طب امروز را از یکدیگر تفکیک کنیم، آنچه مفید است بپذیریم و قسمت های خوب و بد طب امروز را از یکدیگر تفکیک کنیم، آنچه مفید است بپذیریم و قسمت های مضر را دور بیندازیم و به این ترتیب کم کم با بیدار کردن حس ابتکار و ابداع علمی، در پزشکان و داروسازان جوان می توانیم صفحه نوینی را در تاریخ پزشکی و دارویی ایران باز کنیم و مسلّماً این اقدام نتایج بسیار درخشانی را برای ملت ایران به بار خواهد آورد و در آن موقع مردم دنیای غرب برای دانشمندان ایران اقلاً به اندازه ای که برای دانشمندان ژاپن احترام قایل اند، ارزش و شخصیت قایل خواهند شد. برای انجام این امر باید از دو راه یکی را انتخاب کنیم:
راه اول که مهم تر و شایسته تر است، این است که یک آکادمی پزشکی، رسماً، تأسیس کنیم و افرادی که عشق و علاقه به تحقیقات و تجسسات پزشکی دارند، اعم از استادان دانشگاه یا اطبا و داروسازان خارج از کادر دانشگاه به عضویت این آکادمی برگزیده شوند و البته اولیای امور کشور باید خیال این افراد را از حیث معاش و زندگی کاملاً راحت کنند. آن گاه این انجمن تمام اوقات شبانه روزی خود را به صورت نشریه های مرتبی، به اطلاع عموم اطبا و داروسازان ایران برساند و کادر پزشکی و دارویی کشور ما را از نظر علمی رهبری کند و وحدت نظر کامل بین افراد این صنف برقرار سازد. البته این انجمن با کلیه محافل پزشکی رسمی و غیررسمی دنیا نیز ارتباط کامل و دایم برقرار کرده و تبادل نظر علمی کند.
اگر چنین تشکیلاتی به وجود آید، بدون کوچک ترین تردید، روش های بهتر و سهل تری برای معالجه بیماران به وجود خواهد آمد و ضمناً از ورود یک مشت داروهای مضر و گران قیمت جلوگیری شده و سالی میلیون ها تومان ارز از کیسه مردم فقیر این کشور خارج نخواهد شد. ولی با کمال تأسف، باید بگوییم چنین امری که این اندازه اهمیت حیاتی برای کشور ما دارد با اوضاع روحی و صفات اخلاقی که فعلاً در افراد این کشور حکم فرماست، به این زودی ها عملی نخواهد شد زیرا چون اعضای چنین انجمنی، صاحب امتیازات علمی و افتخار و احترام اجتماعی و شخصیت بین المللی خواهند بود و دانشمندان جهان آنها را به رسمیت خواهند شناخت لذا به محض این که تصمیم به تأسیس چنین انجمنی گرفته شود، رقابت شدید صنفی شروع شده و منتقدان عالی قدر کشور برای قبولاندن افراد خاصی فعالیت خواهند کرد و خاصّه خرجی ها به عمل خواهد آمد و یک وقت نگاه می کنیم و می بینیم کسانی انتخاب شده اند که به واسطۀ اشتغالات گوناگونی که دارند در تمام اوقات شبانه روز حتی نیم ساعت هم مجال تحقیقات و تجسسات علمی را ندارند و به علاوه، چون از روی استحقاق هم تعیین نشده اند مورد اعتماد قاطبه اهل فن نخواهد بود. بنابراین، نتیجه عملی عاید ملت ایران نشده و موضوع از نظر علمی به کلی منتقی خواهد شد.
راه دوم که البته اهمیت آن به درجه اهمیت اولی نمی رسد ولی با این حال، خواهد توانست باری از دوش ملت ایران بردارد و مشکلات متعدد پزشکی و دارویی ایران را به مقدار قابل ملاحظه ای حل کند، عبارت است از انتشار مجلات علمی از طرف افرادی علاقمند به تحقیقات و تجسسات پزشکی و دارویی که مباحثی را مرتباً مطرح کنند و برای اطلاع همگان انتشار دهند و دارویی که مباحثی را مرتباً مطرح کنند و برای اطلاع همگان انتشار دهند و پزشکان و داروسازان کشور، اعم از استادان محترم دانشگاه یا خارج از کادر دانشگاه، نظر خود را راجع به موضوع مورد بحث در آن مجلات منعکس کنند. تجزیه و تحلیل قضایا، به تدریج، کار خود را خواهند کرد و تأثیر مفید آن در اجتماع کم کم ظاهر خواهد شد. این امر با اوضاع فعلی کشور، عملی است و فقط موکول به این است که یک یا چند نفر فداکاری کنند و در این راه پیشقدم شوند.
با چنین نیّت و به منظور رسیدن به چنین هدف مقدسی است که مجله دنیای علم شروع به کار کرده، برای سایر جویندگان حقیقت، این جاده را- که تاکنون، غیر قابل عبور به نظر می رسید- کوبیده و صاف و هموار کرده است. اینک، ما برای اولین بار، به ملت ایران، به ویژه عموم آقایان اطبا و داروسازان کشور بدین وسیله اعلام می کنیم که ما می توانیم به جای یک عده از داروهای مضر و گران قیمت کنونی، یک عده داروهای گیاهی مفید و ارزان قیمت که اکثر آن ها محصولات کشور خود ما باشد، پیشنهاد و معرفی کنیم. هم وطنان عزیز توجه فرمایید، اکنون در کلیه کشورهای اروپا و آمریکا، مصرف گیاهان طبی برای معالجه بیماران روز به روز رو به افزایش است و چنان که به تدریج، ثابت خواهیم کرد، هر قدر علم پیشرفت می کند، مزیت و رجحان داروهای گیاهی که در ساخته و پرداخته دست طبیعت اند بر داروهای شیمیایی که مصنوعاً در لابراتوارها ساخته می شوند معلوم می گردد.
گوم آمونیاک جانشین طبیعی آدرنالین و افدرین
اینک اولین نمونه این داروهای گیاهی را به جای آدرنالین و افدرین برای معالجه آسم معرفی می کنیم و از اطبا و داروسازان کشور تقاضا می کنیم در این باره صریحاً اظهار نظر کنند. این داروی گیاهی یک صمغ سقزی است که به زبان فرانسه آن را گوم آمونیاک گویند و از یک گیاه علفی با ارتفاع 2-1 متر که از خانواده گیاهان چتری است به دست می آید.
البته کشف خواص دارویی این صمغ مربوط به امروز و دیروز نیست بلکه سوابق تاریخی طولانی دارد ولی اکنون در کشور ما متداول نیست، بنابراین، آقایان اطبا از خواص آن آگاه نیستند. ابتدا برای آشنایی به خواص و فواید این صمغ طبی، می گوییم:
در اروپا، از چند قرن به این طرف، بارها صمغ مزبور مورد توجه محافل پزشکی قرار گرفته است و آن را برای معالجه آسم، برونشیت مزمن و بعضی امراض دیگر به کار می برده اند ولی هر چند وقت یک بار که یک داروی شیمیایی جدیدی برای معالجه امراض مزبور کشف می شد، موقتاً، مصرف این صمغ کم می شد و تمام توجه اطبا به طرف آن داروی شیمیایی جدیدالاکتشاف معطوف می شد تا اینکه کم کم ضررهای آن دارو معلوم می شد و مجدداً این صمغ سقزی را برای معالجه امراض مزبور به کار می بردند. به این ترتیب، گوم آمونیاک عجیب ترین سونوشت را در جریان دانش پزشکی و داروسازی پیدا کرده و چندین مرتبه در ردیف داروها قرار گرفته و مجدداً از ردیف داروها قرار گرفته و مجدداً از ردیف خارج شده است و چنان که از نوشته های دایره المعارف طبی فرانسه و کتاب مفردات پزشکی، تألیف پلانشون، چاپ 1949 برمی آید، اطبای قرن هفدهم و هیجدهم اروپا در مدح و ستایش این صمغ، دادِ سخن داده و آن را در بسیاری از ترکیبات دارویی داخل کردند ولی در نیمه اول قرن نوزدهم از ارزش و اعتبار افتاد و اطبا آن را به کار نمی برند اما در نیمه دوم قرن نوزدهم، مجدداً مورد توجه محافل پزشکی و دارویی قرار گرفت و باز در نیمه اول قرن بیستم به واسطۀ ظهور آدرنالین و افدرین برای بار دیگر از اهمیت و اعتبار افتاد. بالاخره، امروز و هم اکنون باز در کشورهای فرانسه، انگلستان و آلمان رواج پیدا کرده است، بنابراین ما لازم می دانیم در این باره تحقیقات دقیق کنیم تا معلوم شود ماهیت این صمغ چیست و چه تأثیری در معالجه آسم و برونشیت مزمن دارد و ابتدا کدام قوم و ملت به خواص آن پی بردند و بهترین نوع این صمغ در کدامیک از کشورهای دنیا به وجود می آمد و آیا شایسته است که ما نیز مثل اطبای کنونی فرانسه، انگلستان و آلمان به ترویج آن بکوشیم و برای بیماران به کار بریم یا خیر؟ برای روشن شدن مطالب بالا، ابتدا باید ببینیم اروپاییان راجع به تاریخچه این صمغ چه می گویند در کتاب مفردات پزشکی، تألیف پلانشون که یکی از کتب کلاسیک امروزه است و در دانشکده های پزشکی فرانسه تدریس می شود، در جلد دوم، صفحه 1556 می نویسد:
تاریخچه: آیا قدما گوم آمونیاک را می شناخته اند؟ چنین امری مشکوک به نظر می رسد. معلوم نیست دارویی که دیسقوریدوس به نام آمونیاکوم نامیده است داروی فعلی باشد و نیز مطمئن نیستیم که قبل از قرن دهم میلادی، این ماده دارویی، شناخته شد و چنین به نظر می رسد که اولین شرح دربارۀ گیاه مزبور توسط دون در 29 داده شده است.
آنچه از این نوشته استنباط می کنیم این است که اولاً به عقیده اروپاییان معلوم نیست که دانشمندان قدیم یونان این صمغ را می شناخته اند و چون از ایران قدیم نیز نامی نبرده اند بنابراین، ایرانیان نیز داروی مذبور را نمی شناخته اند. ثانیاً خواص این صمغ در قرن دهم بر اروپاییان معلوم شده ولی گیاهی که صمغ مزبور از آن به دست می آید، در قرن نوزدهم شناخته شده است!
در اینجا تعجبی به ما دست می دهد و سؤال می کنیم، چطور می شود 9 قرن قبل از این که گیاه را بشناسد به خواص صمغ آن پی برده اند؟ زیرا صمغ را از گیاه می گیرند و شناسایی این ها باید مقارن یکدیگر باشد، مگر اینکه این صمغ را از ده قرن قبل از جاهای دیگر به اروپا می برده اند و اروپاییان خواص آن را از دیگران آموخته اند و در قرن نوزدهم خودشان درصدد برآمده و گیاه آن را پیدا کرده و به توصیف آن پرداخته اند.
برای حل این مسئله باید ببینیم اروپاییان چه خواصی برای این صمغ قایل اند و خواص مزبور از چه موقع و به چه ترتیب بر آن ها معلوم شده است. تروسو یکی از سرشناس ترین اطبای اواسط قرن نوزدهم فرانسه و کسی است که دیولافوا معروف ترین پزشک فرانسه در اوایل قرن بیستم دربارۀ او می گوید: به عقیده من، سه مرد، هر کدام از جهتی، در سرنوشت طب قرن نوزدهم تأثیر فوق العاده داشته اند، این نوابغ نیکوکار عبارت اند از: لائنک، تروسو و پاستور.
تروسو در مشاهدات بالینی، دقت و وسعت معلومات پزشکی، یکی از اطبای بی نظیر فانسه در عصر خود بود و اتفاقاً خودش نیز به آسم مبتلا بود و در بیماری این بیماری مطالعات خیلی زیاد داشت. این پزشک دانشمند گوم آمونیاک را در خود و سایر بیماران مبتلا به آسم امتحان کرده و می گوید: نتایج بسیار درخشانی از آن گرفته ام مخصوصاً در آسم مرطوب که در اواخر حمله مرض، اخلاط زیادی از سینه خارج می شود، گوم آمونیاک خروج این اخلاط را سهل کرده و دوره مرض را کوتاه می کند و حتی از عود حملات نیز جلوگیری می کند.
با جست و جو در کتاب ها می بینیم ویرشو قبل از تروسو به این خواص آگاه بوده، مخصوصاً قید کرده است که گوم آمونیاک، حرکات مژگان های لرزان موجود در سلول های برنش را تحریک و تشدید می کند. برای اثبات این امر، هانری لکلر آزمایش بسیار جالبی کرد و آن اینکه قسمتی از بافت گلوی قورباغه را که دارای مژگان های لرزان است جدا کرده و آن را روی یک سطح گسترد. این مژگان ها که در حکم یک عده بی نهایت زیاد پاهای میکروسکوپی است به طور یکنواخت حرکت کرده، در نتیجه، بافت مزبور را به حرکت در می آورند. در این حال، اگر قدری محلول گوم آمونیاک را روی این بافت بریزیم حرکت آن فوق العاده سریع خواهد شد. به این ترتیب، ثابت می شود که گوم آمونیاک حرکت اخلاط سینه را از پایین به بالا آسان و خروج آن را سهل می کند. بنابراین، در آن دسته از بیماری های ریوی که اخلاط در شاخه های برنش متوقف شده، مخصوصاً در پیران، این دارو بسیار نافع است.
اگر باز هم به عقب برگردیم و عقیده دانشمندان قرن هیجدهم را دربارۀ خواص این صمغ جست و جو کنیم، خواهیم دید عده ای از اطبای آن زمان، به شدت، هواخواه این دارو بودند و معروف ترین آن ها که موری و لیوتود و آلستون و آلیبر باشند، در روی این دارو مطالعات زیاد کرده و مخصوصاً ژوفروا خواص معجزه آسایی برای آن قایل بود که به شرح زیر خلاصه می شود:
گوم آمونیاک اجزای صُلب را نرم کرده، اخلاط غلیظ را قطعه قطعه می کند، اورام را تحلیل می برد و برای بیماران مبتلا به آسم مفید است. سقیروس کبد، ماساریقا، طحال و رحم را به تحلیل می برد و سدّه را دفع می کند و مواد متحجره مفاصل را از بین می برد(به نقل از کتاب مفصّل مفردات پزشکی، چاپ 1757، جلد 4، صفحه 165).
آلستون، پزشک انگلیسی، در ابتدای امر منکر این همه خواص و منافع برای صمغ مزبور بود و به طور تمسخر و استهزا می گفت: الحق داروی بسیار خوبی است به شرط این که معتقد به گفته های ژوفروا باشیم(به نقل از کتاب مفردات پزشکی، جلد 2، صفحه 438، چاپ لندن 1770). چون این عبارت بسیار عجیب به نظر می رسد، باید موشکافی کنیم و علت اینکه آلستون آن را بیان کرده است دریابیم. ما با جست و جوی بسیار پی بردیم که ژوفروا مقدم بر همه محققان بوده است و اطبای قرن هیجدهم، جملگی به استناد گفته های او این خواص را برای گوم آمونیاک قایل بودند و چون گفته های ژوفروا نیز متکی به موازین علمی نبود و از روی تجربه، در حیوانات که معمول آن زمان بود، به دست نیامده بود، بلکه براساس فرض های بی پایه ای استوار بود، برای همین، آلستون می گفت ما این مطالب را قبول می کنیم به شرطی که به شخصیت علمی ژوفروا ایمان داشته باشیم. به عبارت دیگر، خواسته است بگوید ما این همه خواص را برای گوم آمونیاک، فقط به اتکای گفته ژوفروا قبول می کنیم نه به استناد موازین علمی.
یک جمله از کتاب دایره المعارف طبی، این مدعا را به اثبات می رساند و آن این است که می گوید:خواص درمان بخش گوم آمونیاک، کم تر از یک دقیقه آزمایش به دست آمده و بیش تر متکی به فرض هایی بی اساس و غیرموجهی بود که برای آن در برابر بیماری ها قایل بودند».
اکنون این سؤال پیش می آید که چگونه می توان قبول کرد این همه خواص گوم آمونیاک را صرفاً از روی فرض و تصوّر و بدون اینکه اساس و مبنای علمی در کار باشد کشف کرده باشند. برای اینکه اهمیت مطالب معلوم شود، در یک جمله کوتاه خواص متعدد این صمغ را که ژوفروا به آن معتقد بود می شماریم:
گوم آمونیاک هر ورمی که در اعضای داخلی بدن به تحلیل می برد، تشنجات را برطرف می کند، اخلاط غلیظ را رقیق کرده دفع می کند، قسمت هایی از بدن را که سخت و صلب باشد، نرم کرده به حال عادی برمی گرداند، مخصوصاً، برای سقیروس کبد و طحال و ماساریقا و رحم نافع بوده و آن ها را به تحلیل می برد، سدّه ها را دفع می کند، مواد متحجره مفاصل را از بین می برد، مدر طمث است، تنگ نفس آسم را موقوف می کند و غیره.
بر دانشمندان و متخصصان فن پوشیده نیست که کشف این همه خواص درمان بخش در یک صمغ مستم تجربیات دقیق و طولانی در طی قرن های متمادی است، پس چگونه ژوفروا به خواص مزبور پی برده است؟ اگر فقط یکی از آن ها، مثلاً، تنگ نفس آسم را در نظر بگیریم، می بینیم اطبای اروپا مدت سیصد سال است در چگونگی پیدایش و علت بروز آن بحث های طولانی کرده و مشاجرات و اختلاف نظرهای شدید با یکدیگر داشته اند. گروهی معتقد بوده اند که این تنگی نفس در نتیجه تشنج عضلات حلقوی که گرداگرد برنشیول را احاطه کرده است پیدا می شود. جمعی دیگر می گفتند بر اثر پر شدن شاخه های باریک برنش از بلغم غلیظ و ج بروز می کند و بالاخره، اکنون هم که در قرن بیستم هستیم با وجود اختراع برنکوپ که با آن می توان داخل برنش ها را با چشم دید، بنابراین، هنوز چنان که در کتاب های جدید پزشکی می نویسند، چگونگی پیدایش تنگی نفس کاملاً معلوم نشده و اجمالاً معتقدند که در عین حال، هم تشنج و هم وجود اخلاط غلیظ و هم ورم مخاط داخلی برنش ها و برنشیول ها از عوامل بروز این تنگی نفس به شمار می روند و این مسلّم است که تا وقتی کیفیت بروز یک بیماری به درستی معلوم نشود، نمی توان داروهایی را برای درمان آن به کار برد. پس چگونه این همه آثار و خواص را اطبای قرن هیجدهم اروپا در گوم آمونیاک کشف کرده و برای معالجه انواع بیماری ها به کار برده اند؟
مقدمه:
به واسطۀ اهمیت روز افزون بیماری سرطان در دنیای کنونی، مجله دنیای علم» که همواره می کوشد حقایقی را برای اطلاع عموم مردم انتشار دهد، [ مناسب دانست بخشی از مجله را به موضوع سرطان اختصاص دهد] و چون همه جا، صحبت از داروهای گیاهی برای معالجۀ سرطان شده و می شود و مردم خیلی مایلند بدانند آیا بیماری سرطان را ممکن است اصولاً به وسیلۀ دارو و مخصوصاً با داروهای گیاهی معالجه کرد یا نه و نیز گاهی از طرز معالجاتی که اطبای قدیم ایران دربارۀ سرطان می کرده اند، صحبت می شود، لذا موضوع بحث را بیماری سرطان از نظر ابن سینا و تطبیق آن با موازین علمی امروزی» قرار داده و مطالب مربوط را در دو بخش با عناوین زیر بیان می کنیم:
آیا بیماری سرطان را می توان با دارو معالجه کرد؟
بیماری سرطان از نظر ابن سینا و تطبیق آن با موازین علمی امروزی
بخش اول
آیا بیماری سرطان را می توان با دارو معالجه کرد؟
بیماری سرطان یکی از بزرگ ترین آفات و بلایای اجتماعی عصر حاضر و یکی از خطرناک ترین امراض کنونی به شمار می رود و تجسسات و تحقیقات دربارۀ علل پیدایش این بیماری یکی از مهم ترین کارهای علمی امروز است. برای توجه به اهمیت آن، همین بس که دولت آمریکا سال گدشته مبلغ شصت و پنج میلیون دلار برای مطالعات و کشف داروهای معالج سرطان در بودجۀ سالاد خود منظور کرد (این مقاله در سال 1336، هـ ش. به چاپ رسیده است).
از زمان بسیار قدیم تاکنون، اطبا برای معالجه سرطان دو وسیله در دست داشتند یکی معالجات دارویی و دیگری عمل جراحی، ولی بدون استتثنا، کلیۀ اطبای قدیم و جدید تذکر داده اند که باید هر چه زودتر بیماری سرطان را تشخیص داد تا قابل معالجه باشد و اگر مدتی از شروع مرض بگذرد و تشخیص دیر انجام گیرد و سرطان در بدن منتشر شود(که آن را امروز متاستاز گویند) دیگر قابل علاج نخواهد بود.
ابن سینا در کتاب قانون می نویسد اگر سرطان را زود تشخیص دهند، معالجه پذیر است و یا حداقل از سیر آن می توان جلوگیری کرد و سپس اضافه می کند که متأسفانه علایم این بیماری در ابتدای بروز، واضح و مشخص نیست و به این جهت، اکثر اوقات سرطان، موقعی تشخیص داده می شود که معالجۀ آن یا بسیار مشکل یا غیر قابل علاج است.
اکنون پس از هزار سال، که از زمان ابن سینا می گذرد، به جرأت، می توان گفت با وجود کلیه وسایل آزمایشگاهی، رادیولوژیک و سایر وسایل تشخیصی که در دست داریم، با این همه، هنوز آن قدرها در این راه پیشرفت نکرده ایم و اگر کسی غیر از این فکر کند فقط گول تبلیغات دروغین را خورده و اغفال شده است. متأسفانه، مدت ها است از طرف مؤسسات بزرگ، دایماً تحت عناوین اکتشافات محیرالعقول پزشکی و کشفیات معجزه آسا، تبلیغات فریبنده ای با مقاصد خاص اجرا می شود که عموم مردم را فریب می دهند، به طوری که، در حال حاضر، تفکیک حق از باطل در بسیاری از امور مربوط به دانش پزشکی کار بسیار مشکلی شده است.
مشکلات تشخیص سرطان در مراحل اولیه
در اینجا قسمتی از مقاله دکتر لئوریگلر استاد بخش پرتوشناسی و فیزیک طبی دانشکدۀ پزشکی مینه سوتا که جزو هیأت اعزامی سازمان سازمان جهانی بهداشت در سال 1330 به ایران آمده و در دانشکده پزشکی ایران با عنوان تشخیص امراض به وسیله پرتو رنتگن (اشعۀ ایکس) پیش از پیدایش علایم» سخنرانی کرده بود، نقل می کنیم:
با وجود کوشش های فراوانی که برای تشخیص و یا درمان جراحی سرطان به وسیلۀ راه های بهتر انجام گرفته است، باز هم نتایج به دست آمده رضایت بخش نیست. امروزه، سرطان معده بیش از تومورهای دیگر سبب مرگ و میر می شود و غالب کسانی که برای کسانی که برای درمان، به وسیله جراحی مراجعه می کنند مراحل سخت بیماری را طی می کنند و درمان جراحی در آن ها اکثراً بی حاصل است.
برای اینکه بتوان در این مورد نیز درمان جراحی را با نتیجۀ خوب اجرا کرد باید تشخیص بیماری در اولین مراحل بیماری داده می شود تا برداشتن تومور آسان شود؛ یعنی، زمانی که تومور هنوز به غده های لنفاوی سرایت نکرده و آسیب آن کوچک و در مرحلۀ اول رشد و نمو است، تشخیص داده شود.
نظر به اینکه شروع حمله مرض مخفی است و علایم آن خیلی دیر به ظهور می رسد، لذا معمولاً تومورهای معده، موقعی تشخیص داده می شود که بزرگ شده باشد، از طرف دیگر، با مطالعات زیادی که انجام شده است چنین نتیجه گرفته اند که هرگاه رشد تومور زیاد باشد، تشخیص باید پیش از پیدایش علایم بیماری داده شود.
برای تشخیص سرطان معده در مراحل اولیه، کوشش بسیار به عمل آمده است که به واسطۀ آزمایش های پوست و خون تشخیص انجام شود و متعاقب آن برای اطمینان بیش تر آزمایش های دیگری اجرا شود. البته اگر این وسایل فراهم شده بود به آسانی می توانستیم مبتلایان را پیدا کرده و بدین وسیله تشخیص بدهیم ولی متأسفانه آزمایش های فوق، فعلاً عملی نیست و با پیشرفت علم باید راه های دیگری برای آن پیدا کرد. تنها راهی که نسبتاً علمی تر است، همانا آزمایش معده به وسیلۀ پرتو رونتگن (اشعۀ ایکس) است. با این حال آزمایش ها به وسیلۀ رونتگن نیز غالباً مواجه با عدم موفقیت می شود و امتحان کننده را مأیوس می کند.
دکتر لئوریگلر، هم چنین در جلسۀ دیگری راجع به تشخیص به موقع سرطان ریه شرحی بیان کرده است که قسمتی از آن را عیناً نقل می کنیم:
تا سی سال پیش، سرطان ریه چندانقابل توجه نبود اما امروزه آن را یکی از بیماری هایی می دانند که غالباً پس از 40 سالگی سبب مرگ می شود و به طور تقریب، حساب کرده اند که ده درصد کلیۀ سرطان ها از انشعابات ریه شروع می شود.
در سال 1912 تنها مجموعه بین المللی که دارای 274 مورد سرطان ریه بود در دسترس ادلر قرار داشت ولی امروزه هزاران نمونه از همان موارد گزارش می شود، به طوری که، در ماه مارس سال پیش، 624 مورد سرطان ریه که در جریان سال های 1944-1948 دیده شده گزارش گردیده است، اورهولت پیش بینی می کند که پزشکانی که بر این بیماری به مطالعه و تمرین اشتغال دارند، شاید بتوانند 3500 مورد دیگر از این بیماری را به این ارقام بیفزایند و بر طبق گزارش جدیدی که انتشار یافته است، تلفات بیماری سرطان ریه در سال 1947، در انگلستان و وی، 15 برابر سال 1922 بوده است.
بنابراین، این سؤال خود به خود به ذهن می آید که دلایل افزایش روزافزون این بیماری و حتی وجود آن به چه عواملی مربوط است. برخی از کارشناسان معتقدند که افزایش نسبی توأم با پیر شدن افراد جامعه می تواند مؤثر باشد، البته این درست است که غالب این اشخاص به سنی رسیده اند که استعداد بیش تری به ابتلاء سرطان های احشایی دارند ولی با دلایل دیگر می توان ثابت کرد که افزایش تعداد موارد این بیماری در مردان رو به افزایش است و از هشتمین مرحله به مرحلۀ اول یا دوم شیوع رسیده است. جای تأسف است که در قرن اخیر، پزشکان بزرگ نتوانسته اند تومورهای سرطانی را بشناسند و هم چنین نباید قبول کنیم که امروزه هم باید مانند سابق تومورهای سرطانی را به وسیله پرتوشناسی و یا عمل جراحی تشخیص دهند و با در نظر گرفتن این نکات کثرت موارد سرطان درست به نظر می رسد.
خوانندگان عزیز، با مطالعه موارد بالا توجه فرمودید که هم اکنون با وسایل گوناگونی که در دست است، تشخیص سرطان های معده و ریه در مراحل اولیه بیماری تا چه اندازه مشکل است. در بخش دوم این مقاله خواهیم دید که تشخیص سرطان رحم و سایر سرطان های داخلی بدن نیز بسیار مشکل و سخت است.
درمان سرطان در قرن بیستم
از زمان بسیار قدیم تا اوایل قرن بیستم، معالجه سرطان ها به وسیله دارو و عمل جراحی انجام می گرفت که چنان که گفتیم اگر زود تشخیص داده می شد به نتیجه می رسید ولی متأسفانه، به واسطه عدم امکان تشخیص به موقع، اکثر اوقات، سرطان علاج ناپذیر می شد. از آنجایی که بشر کنجکاو، برای پی بردن به رازهای نهفته طبیعت، مخصوصاً آنجا که پای حیات و ممات در کار است؛ آنی فارغ و آسوده نمی نشیند، لذا همواره درصدد بوده است وسیله ای برای معالجه سرطان بیابد.
در اوایل قرن بیستم، با پیدایش پرتو رونتگن (اشعه ایکس) و کشف اثرات عجیب آن در موجودات زنده، نور امیدی در دل پزشکان و جراحان تابید و این وسیله قوی و نیرومند را برای معالجه انواع سرطان ها به کار بردند و در بعضی موارد کم و بیش نتایج درخشانی نیز گرفتند، پس از کشف اجسام رادیو اکتیو، از قبیل رادیوم و.، پزشکان و جراحان برای معالجه غدد سرطانی بیش از پیش امیدوار و قوی دل شدند ولی اکنون که قریب نیم قرن است از این وسایل درمانی نیرومند برای معالجه سرطان استفاده می کنند، متأسفانه، بر محققان و متخصصان فن کاملاً ثابت شده که نه تنها آن نتایج درخشانی را که انتظار داشته اند به دست نیامده است بلکه اگر تمام منافع حاصل از رادیوتراپی و رادیوم تراپی (به اصطلاح عوام، برق گذاشتن) را در یک کفه ترازو بگذاریم و ضررهای آن ها را در کفه دیگر، مسلّماً، کفه ضرر خواهد چربید زیرا امروزه، به خوبی مسلّم شده است که اولاً، نتایج رضایت بخشی، که از معالجه سرطان ها به وسیلۀ اشعۀ ایکس و رادیوم به دست می آید، کاملاً ظاهری و موقتی و گول زننده است و دیر یا زود باعث تشدید مرض و وخامت حال بیمار می شود؛ ثانیاً، خطر مهم این است که اشعۀ نیرومند مزبور برای بافت های سالم بدن بیش تر ضرر دارد تا برای غدد سرطان شناسی، اشعۀ ایکس و رادیوم را در ردیف عوامل مولد سرطان به شمار می برند و همه جا خطرات مسلّم آن را گوشزد کرده اند!
اینجا با کمال تعجب، سؤالی پیش می آید و آن اینکه پس این همه هیاهو و سروصدا، تعریف و تمجید و ستایش بی حد از خواص معجزه آسای اشعۀ ایکس و رادیوم و اخیراً نیروی اتم برای درمان بیماری ها، به ویژه سرطان در جراید و مجلات و رادیوها و مؤسسات فیلم برداری، بنابراین کدام اصل و روی چه مجوزی است؟ جواب این سؤال در نظر محققان بسیار ساده و روشن است و آن این است که در قرن بیستم همه چیز حتی علم، تحت الشعاع ت و تجارت قرار گرفته و به راستی در میان انبوه قضایای سحرآمیز کنونی تمیز حق از باطل از عهده هرکس خارج است؛ ولی استادان و متخصصان فن که بدون کوچک ترین شائبه و بی هیچ گونه فریب و ریا در کلینیک ها و بیمارستان ها به تحقیقات و تجسسات علمی مشغول اند، نمی توانند از ابراز حقایق خودداری کنند و در کتاب های پزشکی ناچار نتیجه مشاهدات خود را شرح می دهند.
اینک برای تأیید مطلب و اطمینان خاطر خوانندگان عزیز، قسمت هایی از مطالب مفصل که در کتاب سرطان شناسی، تألیف استاد دکتر کمال الدین آرمین، راجع به ضررهای اشعۀ ایکس و رادیوم نوشته شده است، اقتباس کرده و نقل می کنیم:
ضررهای اشعۀ ایکس: در ابتدا که اشعه ایکس متداول شد، به واسطۀ عدم بی احتیاطی و یا ناآشنایی به خطرات آن، قربانی های زیادی گرفت و از این رو پزشکان فن دربارۀ چگونگی آن مطالعات شایانی کردند. پس از شناسایی کامل و تحقیقات زیاد، آنچه امروزه معلوم شده این است که اشعه ایکس، هم از نظر تجربه روی حیوانات و هم از نظر درمان سرطان ها، در سلول های عادی آشفتگی هایی ایجاد می کند و خطراتی به وجود می آورد. فورث برای مطالعۀ تأثیر اشعۀ ایکس در موش ها تجربیاتی کرد و به خاصیت سرطان زایی آن پی برد.
فیشر نیز پس از یک سلسله آزمایش ها، چنین استنباط کرد که اشعۀ ایکس بدون هیچ چون و چرایی، به واسطه تأثیر همگانی که بر روی بدن و یا سلول هایی که تکثیر یافته اند، دارد زمینه را برای ایجاد سرطان آماده می کند.
هولتوزان در بیمارانی که به عوارض پوستی مبتلا بودند اشعۀ ایکس گذاشت و پس از چندی، در همان موضع، سرطان پوست مشاهده کرده است.
گریگوروف در زبان چهار بیمار مبتلا به اپیتلیوما پس از آزمایش اشعۀ ایکس، سارکوم مشاهده کرده است.
دنک در 1932، گزارش داد که پس از تابش اشعۀ ایکس بر روی استخوان و مفاصل بیماران مختلف غیرسرطانی، 12 مورد سارکوم مشاهده کرده است.
مایر معتقد است که استعمال اشعۀ ایکس در شروع سرطان ها و مخصوصاً در اولین مرحلۀ متاستاز و اواخر سرطان مفید نیست.
اشعۀ ایکس، استئوسارکوم را درمان نمی کند و برعکس، در بیماران عوارض به وجود می آورد که مهم ترین آن ها عبارت اند از تب، دردهای مختلف، اختلالات خونی، علایم ضعف و سستی بدن و در بعضی بیماران که به واسطۀ شدت کسالتشان مجبور می شویم، زمانی طولانی اشعۀ ایکس بتابانیم علایمی سخت و خطرناک نمودار می شود که گونست بیماری اشعه نامیده است و به همین جهت است که امروزه در استئوسارکوم به جای رادیوتراپی، با داروهای شیمیایی و هورمون ها درمان می کنند.
سرطان رحم یکی از مواردی است که اشعۀ ایکس تنها یا همراه کوری تراپی(معالجه با رادیوم) غالباً عوارض خطرناکی به وجود می آورد. به این جهت، همه معتقدند با خطراتی که اشعۀ ایکس در رحم دارد، برای معالجه باید از قدرت ضدسرطانی غدد ترشح شدۀ داخلی و خواص احیاکنندۀ کاتالیزورها استفاده می شود.
سرطان با اشعۀ ایکس خیلی سخت درمان می شود و تازه ملشار، پس از یک سلسله آزمایش، به این نتیجه رسیده است که اشعۀ ایکس ممکن است، به طور موضعی، بر روی تومورهای اثر کند و آن را در ظاهر کوچک کند ولی از نظر بافت شناسی بر روی آن تأثیر ندارد و از پیشرفتش جلوگیری نمی کند.
به عقیدۀ بوراک آدنوکارسینوم های از نظر رادیولوژیک درمان ناپذیر هستند، بدین معنی که هر قدر مقدار اشعه را زیاد کنند باز هم سلول های سرطانی تخریب پیدا نمی شوند.
لین هام معتقد است که معالجۀ سرطان با اشعۀ ایکس، آشفتگی های موضعی و همگانی در بدن ایجاد می کند و پس از مطالعات زیاد، اثبات کرد که سلول های سرطانی زود و سریع در غدد لنفاوی تمرکز می یابند و هیچ درمان موضعی هر قدر هم که زود و به موقع انجام شود، نمی تواند از پیشرفت آن جلوگیری کند.
فیک که 670 بیمار مبتلا به سرطان را با اشعۀ ایکس معالجه کرده، در اغلب آن ها پلوروپنومونیت دیده است، در این بیماران کولاپس عظیم ریوی و بی حرکتی نصف دیافراگم به وجود آمده و پس از سه تا شش ماه تصلب نسج ریه نمودار شده است.
در مقاله قبلی در مورد بخشی از پیشگیری ها و درمان ویروس کرونا COVID-19 گفته شد. از دسامبر 2019 از شهر ووهان در چین آغاز شد و منجر به یک همه گیری گسترده شده است. با بیش از 76000 هزار مبتلا از 28 کشور جهان و 2200 مورد مرگ گزارش شده در اثر ابتلا به آن. در حالی که دارو های مختلف در کارآزمایی های بالینی وارد شده اند، ساخت واکسن هنوز در مراحل توسعه اولیه قرار دارند.
تخمین زده می شود که واکسن ویروس کرونا نزدیک به یک سال طول بکشد تا آماده ورود به بازار دارویی شود. از زمان شیوع و گسترش سریع ویروس کرونای جدید یا COVID-19 تلاش ها برای ساخت واکسن و درمان موثر ادامه داشته است. اما با این وجود، کماکان داروی قطعی و واکسن موثر در پیشگیری افراد سالم تهیه نشده است.
چرا طراحی و ساخت واکسن برای درمان ویروس کرونا دشوار است؟
به دلایل بسیاری ساخت واکسن برای یک بیماری ویروسی مانند COVID-19 چالش برانگیز است. تعداد بسیار زیادی از ویروس ها بر خلاف سلول های بدن انسان و حیوانات که حاوی DNA می باشد، از قطعات ژنتیکی به نام RNA تشکیل شده اند. به دلیل تک رشته ای بودن RNA، قابلیت شکستن اتصال های مولکولی، ترکیب و ساخته شدن قطعات جدید ژنتیکی در ویروس ها افزایش چشمگیری پیدا می کند که می تواند محققان را در تولید واکسن جدید علیه بیماری ناکام بگذارد.
این موضوع به ویژه زمانی خود را بیشتر نشان می دهد که ویروس مربوطه مانند بیماری COVID-19 یا بسیاری از ویروس های آنفولانزا به تازگی در جامعه بروز کرده باشد. علاوه بر قابلیت ویروس ها در تولید مواد ژنتیکی جدید، ویروس ها همچنین قادرند این مواد ژنتیکی تازه تولید شده را با یکدیگر به اشتراک گذاشته و ویروس های به مراتب پیچیده تر و خطرناک تری را تولید کنند.
یک مثال خوب برای این موضوع، ویروس های مختلف آنفولانزای خوکی و پرندگان هستند که در سال های گذشته باعث اپیدمی هایی در برخی از مناطق و حتی جهان شده اند. حتی اگر میزان جهش ویروس ها را در نظر نگیریم، تولید واکسن به طور کلی مدت زمان طولانی و در برخی موارد سال ها طول می کشد. کوتاه ترین بازه زمانی برای تولید یک واکسن بر اساس نظر اکثر کارشناسان، حدود یک سال است.
به این دلیل که طبق پروتکول مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری ها (CDC)، تولید واکسن باید شش مرحله از جمله مرحله بالینی را طی کند. موارد فوق از جمله مهم ترین موانع برای تولید واکسن مناسب به جهت پیشگیری از ابتلا به COVID-19 به شمار می رود.
پیشرفت های دارویی در درمان ویروس کرونا COVID-19
سون یانرونگ از مرکز ملی رشد بیوتکنولوژی در چین اذعان می دارد که داروی کلروکین فسفات” می تواند در درمان بیماری کرونا مفید باشد. این شواهد از مطالعات و بررسی های انجام شده در چند مرحله در افراد مبتلا به ویروس در چین بدست آمده است. بیش از 10 بیمارستان از دو استان Guangdong وHunan در چین در این تحقیقات شرکت داشته اند. این مرکز اعلام داشته است که داروی کلروکین تاثیر درمانی قطعی و اثر بخشی قابل قبولی از خود نشان داده است.
داروی کلروکین فسفات برای درمان ویروس کرونا چیست؟
کلروکین یک داروی مهم در درمان بیماری مالاریا است که علاوه بر آن در بسیاری از بیماری های عفونی دیگر نیز مورد استفاده قرار می گیرد. مصرف کلروکین در بیماران مبتلا به ویروس علائم بیماری را در CT-scan ریه ها کاهش داده است. علاوه بر آن تب و دوره بهبودی بیماران نیز در پی مصرف کلروکین کاهش چشمگیری داشته است. مصرف دارو منجر به افزایش درصد تست منفی اسید نوکلئیک ویروس کرونا در افراد شده است. در بیش از 100 نفر شرکت کننده در این تحقیقات، عوارض جانبی جدی از این دارو دیده نشده است.
داروی های Favipiravir و Remdesivir در درمان ویروس کرونا
علاوه بر کلروکین، دو داروی دیگر به نام های favipiravir (یک داروی ضد آنفولانزا) و remdesivir (داروی ضد ویروسی) نیز در بهبود علائم ویروس کرونا موثر است. بررسی های بالینی بیشتر برای favipiravir و remdesivir کماکان در دستور کار محققان در چین می باشد. ژاپن نیز از جمله کشور های شرکت کننده در تحقیقات برای یافتن داروی کارامد برای درمان ویروس کرونا به شمار می رود. مطالعات در حال حاضر به بررسی تاثیر داروی ضد ویروس HIV در مقابله با ویروس کرونا می پردازند. گزارش ها از چین حاکی از آن است که وزارت بهداشت چین داروی favilavir را برای درمان بیماری COVID-19 تایید کرده است.
کروناویروس جدید» چیست؟ کرونا ویروس جدید (CoV) نوعی جدید از ویروس است. بیماری ایجاد شده با ویروس کرونا که به آن بیماری کرونا ۲۰۱۹ (COVID-19) میگویند، اولین بار در ووهان چین شناسایی شد. CO مخفف کرونا، VI مخفف ویروس و D به معنی بیماری (در انگلیسی). قبلاً به این بیماری کروناویروس جدید ۲۰۱۹» یا nCoV-2019» میگفتند. ویروس COVID-19 ویروس جدیدی بوده و به خانواده ویروسهایی همچون سارس (سندروم تنفسی حاد) و سایر سرماخوردگیهای معمولی مرتبط است. ویروس COVID-19 چگونه منتشر میشود؟ ویروس از طریق تماس مستقیم با قطرههای تنفسی فرد آلوده (ازطریق سرفه و عطسه) و تماس با سطوح آلوده به ویروس منتقل میشود. ویروس COVID-19 میتواند ساعتها روی سطوح زنده بماند، ولی یک ضدعفونی ساده میتواند آن را از بین ببرد. علائم کروناویروس چیست؟ علائم شامل تب، سرفه و تنگی نفس است. در مواد حادتر عفونت میتواند منجر به سینه پهلو (پنومونی یا همان عفونت ریه) یا مشکلات تنفسی گردد. در موارد نادر این بیماری کشنده خواهد بود. علائم بیماری شبیه آنفولانزا یا سرماخوردگی معمولی است، که بسیار شایع تر از COVID-19 هستند. به همین دلیل برای تایید این که کسی COVID-19 گرفته باشد، بایستی آزمایش شود. نکته حائز اهمیت این است که اقدامات کلیدی پیشگیرانه را به خاطر بسپاریم که عبارتند از شستشوی دستها و رعایت موارد بهداشتی تنفسی (پوشاندن دهان به هنگام عطسه یا سرفه با دستمال یا آرنج خم شده، سپس انداختن دستمال داخل سطح آشغال در بسته). همچنین واکسن آنفولانزا نیز راه پیشگیری مناسبی است، بنابراین به یاد داشته باشید که واکسیناسیون خود و فرزندانتان را به موقع انجام دهید. چگونه میتوان خطر عفونت را کاهش داد؟ با رعایت چهار مورد احتیاطی زیر میتوانید جلوی خطر عفونت برای خود و خانوادهتان را بگیرید:
۱. دستهایتان را مرتب با آب و صابون یا ژل ضدعفونی الکلدار بشویید.
۲. به هنگام عطسه یا سرفه جلوی دهان خود را با دستمال یا آرنج خم شدهتان بگیرید، و دستمال را داخل سطح دربسته بیاندازید.
۳. از تماس نزدیک با کسانی که سرما خوردهاند یا علائمی شبیه آنفولانزا دارند اجتناب کنید.
۴. اگر تب دارید، سرفه میکنید یا احساس میکنید مشکل تنفس دارید حتماً به دکتر مراجعه کنید.
آیا باید ماسک بزنم؟
چنانچه علائم تنفسی (سرفه یا عطسه) دارید، برای محافظت از دیگران استفاده از ماسک پزشکی توصیه میشود. اگر هیچگونه علائمی ندارید، نیازی به استفاده از ماسک نیست.
درصورت استفاده از ماسک، برای اطمینان از اثربخشی آن و جلوگیری از افزایش خطر انتقال ویروس، باید از آن درست استفاده کرده و پس از استعمال نیز درست دفع نمود.
استفاده از ماسک به تنهایی برای جلوگیری از عفونت کافی نیست و بایستی با شستشوی مکرر دستها، پوشاندن دهان به هنگام عطسه و سرفه، و جلوگیری از تماس نزدیک با کسانی که علائم سرماخوردگی یا آنفولانزا دارند (سرفه، عطسه، تب) همراه باشد.
آیا COVID-19 روی کودکان تأثیر می گذارد؟
این ویروس جدید است و ما هنوز نمیدانیم که چه تأثیری بر کودکان یا ن باردار خواهد گذاشت. میدانیم که امکان دارد افراد در هر سنی به این ویروس آلوده شوند، اما تاکنون موارد نسبتاً کمی از COVID-19 در بین کودکان گزارش شده است. ویروس در موارد نادر کشنده است، و تاکنون بیشتر موارد منجر به مرگ در میان افراد پیرتر با بیماریهای زمینهای دیده شده است.
اگر فرزندم علائم COVID-19 داشت چه کار کنم؟
حتماً درمان پزشکی را شروع کنید، ولی به خاطر داشته باشید که اکنون در نیمکره شمالی فصل آنفولانزا است و علائم COVID-19 از قبیل سرفه یا تب میتواند مشابه علائم آنفولانزا یا سرماخوردگی که بسیار هم شایع هستند، باشد.
رعایت نکات بهداشتی دستها (شستشوی مرتب دستها) و بهداشت تنفسی را ادامه دهید و واکسیناسیون کودکان خود را به موقع انجام دهید تا کودکتان درمقابل سایر ویروسها و باکتریهای بیماریزا در امان باشد.
در مورد سایر عفونتهای دستگاه تنفسی از قبیل آنلفولانزا، اگر خودتان یا کودکتان علائمی دارد، از همان ابتدا کمک پزشکی بگیرید و سعی کنید که از حضور در اماکن عمومی (محل کار، مدارس وسایل نقلیه عمومی)خودداری کنید، تا از سرایت به دیگران جلوگیری شود.
اگر یکی از افراد خانواده علائم بیماری را داشته باشد چه کار باید کرد؟ اگر شما یا کودکتان تب، سرفه یا تنگی نفس دارید، باید از همان ابتدای بروز علائم از پزشک کمک بخواهید. اگر به مناطقی که COVD-19 در آنجا گزارش شده سفر کردهاید، یا اگر در تماس با فردی بودهاید که بهتازگی به یکی از چنین مناطقی سفر کرده و علائم تنفسی دارد، با پزشک خود یا با کارمندان بهداشت تماس بگیرید و موضوع را با آنها درمیان گذاشته و م کنید.
آیا بایستی کودکم را در خانه نگهدارم و به مدرسه نفرستم؟
اگر کودک شما علائم بیماری را دارد، از پزشک کمک بخواهید و به دستوراتی که پزشک یا کارمند بهداشتی میدهد عمل کنید. درغیر اینصورت، همچون سایر عفونتهای دستگاه تنفسی از قبیل آنفولانزا، اگر کودکتان علائم بیماری دارد، وی را در خانه بستری کنید و به خوبی از او مراقبت کنید و به اماکن عمومی نروید تا بیماری به دیگران سرایت نکند.
اگر کودکتان علائمی مثل تب یا سرفه ندارد، و اگر بخشنامهای راجع به بهداشت عمومی یا توصیههای رسمی مشابه دیگری درخصوص مدارس دریافت نکردهاید، بهتر است که کودکتان را به مدرسه بفرستید.
بهجای این که کودکان را از مدرسه دور نگهدارید، به آنها آموزش دهید که دستهایشان را خوب بشویند و اقدامات بهداشتی مربوط به تنفس را در مدرسه و سایر اماکن انجام دهند، از جمله شستشوی مرتب دستها، پوشاندن دهان به هنگام عطسه یا سرفه با دستمال یا آرنج خم شده، و سپس انداختن دستمال داخل سطل دربسته، لمس نکردن چشمها، دهان یا بینی اگر دستها کاملاً شسته نشدهاند.
بهترین راه شستن کامل دستها چگونه است؟
۱. شیر آب را باز کنید و دستها را زیر آن بگیرید
۲. تمام دستتان را به صابون آغشته کنید
۳. تمام سطوح دستها را به مدت حداقل ۲۰ ثانیه با صابون بمالید، از جمله پشت دستها، میان انگشتان و زیر ناخنها
۴. دستها را کاملاً با آب بشویید
۵. دستها را با دستمال تمیز یا حوله یکبار مصرف خشک کنید
۶. دستها را مرتب بشویید، به خصوص قبل از خوردن، بعد از فین کردن، سرفه یا عطسه و دستشویی.
۷. اگر آب و صابون در دسترس ندارید، از ژل شستشوی دست الکلی با حداقل ۶۰ الکل استفاده کنید. اگر دستانتان به صورت مشهود کثیف هستند، حتماً با آب و صابون بشویید.
آیا ن باردار میتوانند ویروس کرونا را به جنین خود منتقل کنند؟
هنوز شواهد کافی مبنی بر اینکه ویروس بتواند در دوران بارداری از مادر به جنین منتقل شود یا تأثیر بالقوه این بیماری بر روی کودک وجود ندارد. این موضوع در حال حاضر در دست بررسی است. ن باردار بایستی موارد احتیاطی مقتضی برای محافظت از خود در برابر این ویروس را به عمل بیاورند و چنانچه علائمی مانند تب، سرفه یا تنگی نفس در خود مشاهده کردند، سریعاً به پزشک مراجعه کنند.
آیا مادری که آلوده به کرونا ویروس باشد، میتواند همچنان به نوازد خود شیر بدهد؟
تمام مادران در مناطق آلوده و پرخطر که علائمی چون تب، سرفه یا تنگی نفس دارند، بایستی هر چه سریعتر به پزشک مراجعه کنند و دستورالعملهایی که پزشک یا کارمند بهداشت میدهند را رعایت کنند. با توجه به مزایای تغذیه با شیر مادر و نقش کمرنگ شیر مادر در انتقال ویروسهای تنفسی، مادر میتواند ضمن رعایت کلیه راهکارهای احتیاطی لازم همچنان به شیردهی ادامه دهد.
درمورد مادرانی که علائم بیماری را دارند شیردهی مشکلی ندارد، مشروط بر این که به هنگام در آغوش گرفتن کودک و نزدیک بودن به کودک (ازجمله هنگام شیردهی) ماسک بزنند، دستها را قبل و بعد تماس با کودک (ازجمله هنگام شیردهی) بشویند و سطوح آلوده را تمیز و ضدعفونی کنند – همانند همه مواردی که وقتی کسی مشکوک به COVID-19 و یا بیماریش تأیید شده باشد در تعامل با دیگران از جمله با کودکان بایستی انجام دهد.
اگر مادر به شدت بیمار باشد، بایستی وی را به دوشیدن شیر و دادن آن به کودک با فنجان تمیز و/یا قاشق تشویق کرد، و در تمامی این مراحل همان روشهای جلوگیری از عفونت فوقالذکر را نیز رعایت نماید.
یونیسف برای کمک چه کارهایی انجام میدهد ؟
پاسخ فعلی یونیسف تمرکز بر حمایت از دولت چین و طیف گستردهتری از کشورهای منطقه آسیای شرقی و اقیانوس آرام است که بیشترین موارد تاکنون در آنها گزارش شده است. از ۹ بهمن، یونیسف ۱۳ تن لوازم، ازقبیل لباسهای محافظ، ماسک، عینک و دستکش برای استفاده کارمندان بهداشتی از راه هوایی ارسال کرده است. محمولههای بیشتری نیز آماده ارسال یوده و یونیسف در حال تعیین مناطق کلیدی است که بیشتر نیاز به کمک دارند.
باتوجه به ماهیت غیرقابل پیشبینی ویروس و انتشار مداوم آن، یونیسف همچنین با دولتها، همتایان خود در سازمان بهداشت جهانی، و سایر شرکای خود در زمینه تهیه برنامههای اضطراری در سایر مناطق، بهویژه کشورهای با ساختارهای بهداشتی ضعیفتر و ظرفیتهای محدودتر در مقابله با شیوع بیماریهای این چنینی، در ارتباط است.
در ۲۸ بهمن، یونیسف درخواست ۴۲/۳ میلیون دلار برای بالابردن سطح کمکهای مالی در تلاش برای مهار شیوع ویروس COVID-19 داد.
بودجههای اولیه صرف فعالیتهای یونیسف در جهت کاهش انتقال ویروس از جمله تقویت اطلاعرسانی در مورد خطر و مقابله با اطلاعات غلط خواهد شد تا کودکان، ن باردار و خانوادههای آنها بدانند که چگونه از انتشار COVID-19 جلوگیری کنند و از کجا میتوانند کمک بگیرند.
مطالب مرتبط
فوریه 27, 2020
آغاز آزمایش تشخیص ویروس کرونا در تبریز
حکیم محمد ناطق درمانگر طب اسلامی ایرانی در گفت و گو با خبرنگار گفت: بهترین راه درمان با این بیماری و حتی بیماری های سخت تر از این بیماری، داروی عجیب و با تاثیرگزاری فوق العاده است که این دارو تجویز امام کاظم(ع) است.
او با اشاره به حدیثی از امام کاظم(ع) تصریح کرد: این دارو، درمان هر دردی به جز مرگ است.
حکیم و درمانگر طب اسلامی و ایرانی گفت: این دارو از ترکیب :هلیله سیاه، شکر سرخ و گیاه پرخاصیت مستکی تهیه می شود که درمان کننده عجیب و قوی ، برای هر دردی است.
ناطق افزود: طبع ویروس کرونا، بلغم و سرد است، هرآنچه بلغم را دفع کند بدن را حفظ می کند.
او با اشاره به مصرف گرمی جات و گیاهانی با طبع گرم تصریح کرد: مصرف ادویهجات گرم مزاج ،که حجم بالایی از آنتی اکسیدان دارند مانند: زردچوبه، دارچین، زعفران، زنجبیل و فلفل سیاه نیز موجب تقویت سیستم ایمنی بدن میشود.
حکیم و درمانگر طب اسلامی و ایرانی گفت: پاکسازی فضای دهان که محل عبور هوا به ریهها است بسیار مهم است؛ قرقره سرکه و گلاب و قرقره سرکه و نمک به پاکسازی فضای دهان کمک میکند.
ناطق افزود: گیاهانی مانند نعنا، عرق بارهنگ، عرق بید و. که خواص ضد التهابی دارند موجب تقویت ریهها میشوند.
او تصریح کرد: مصرف فلفل قرمز، خیار، گوجه، بادنجان، خربزه، طالبی و. که پتانسیل آلرژی زایی دارند، توصیه نمیشود.
حکیم طب اسلامی و ایرانی گفت: علائم این بیماری که شامل: تب شدید همراه با سرفه شدید و بعضاً اسهال و آبریزش بینی میباشد، و افرادی که بیشترین تاثیرپذیری را در این بیماری دارند اغلب سالخوردگان، جانبازان شیمیایی، بیماران cf، افراد دارای یبوستهای مزمن و بیماران تنفسی میباشند.
ناطق افزود: جهت پیشگیری از شیوع ویروس کرونا، موارد ذیل کنترل می شود: محیط استراحت معتدل و مرطوب باشد، بدن را معتدل نگهداشته و از سرما و گرمای شدید پرهیز کنیم، برای جلوگیری از خشک شدن بدن غذاهایی نظیر: آش آلو، آش کدو، خورشت به و . مصرف نمائیم، مجاری تنفسی را پاک و تمیز نگهداشته و تنفسی کامل و صحیح داشته باشیم، دود کردن اسفند و کندر برای محیط پیرامونی بسیار لازم و ضروری است.
او با اشاره به مواردی که بدن را در برابر ویروس کرونا آسیب پذیر میکند، تصریح کرد: خوردن غذاهای چرب و سرخ کردنی، مصرف شیرینیهای قنادی و صنعتی به ویژه شیرینیهای تر و خامهای، غذاهایسرد مثل:دوغ، ماست و پنیر، غذاهای شبمانده، فستفودها، کنسروها و غذاهایصنعتیِ آماده، دمنوشهای مُدِر مثل؛ چای سیاه وارداتی، قهوه و نسکافه، پُرخوری صحیح نیست.
حکیم طب اسلامی و ایرانی با اشاره به افرادی که مشکوک به ابتلاء هستند، گفت: از درمان بیاشتهایی و اسهال پرهیز شود، برای جبرانِ رطوبت از دست رفتهی بدن از مایعاتی مانند؛ آب سیب، شربت عسل و نمک، ترکیب جوشانده دارچین با عسل و دمنوش زنجبیل با نبات داغ استفاده کنند.
ناطق افزود: هر روز به مدت یک هفته سیاه دانه با عسل مصرف کنند، میوهجاتی مانند: سیب، انار و رب انار شیرین و به استفاده کنند، سیر و پیاز زیاد مصرف کنند، غذاهایی مانند: آش جو، کباب و شیر و گوشت مصرف نمایند، خوردن را با کمی نمک شروع کرده و غذا را با مصرف یک قاشق سرکه طبیعی خاتمه دهند.
او تصریح کرد: استنشاق و قرقره با آب نمک را فراموش نکنند.
آهن در ساختار منازل، سدهای بزرگ، وسایل متعدد مورد استفاده بشر، سلاح های جنگی و بسیاری از ابزارهای مهم حیات بشری کاربرد دارد. لذا مصداق نیرویی شدید و توانمندی عظیم الهی است، جالب آنکه بدانید آهن در بدن نیز قوت بخش است. همچنانکه خواهیم گفت،آهن مقوی معده، مقوی نیروی جنسی و تقویت کننده طحال، روده ها و بخش های مهمی از بدن ماست، پس واژه بأس شدید» یا نیروی شدید بسیار با حکمت بیان شده است و هر دو جنبه یعنی کاربرد آهن در ساختمانها و ابزار خشن و در اعضاء لطیف وجود آدمی از جمله خون، حکمت و ظرافت خلقت الهی را به آدمی گوشزد می کند. وجود آهن در ساختمان هموگلوبین در گلبول های قرمز خون، اوج این لطافت و ظرافت است در برابر خشونت جنگ افزارهای آهنین و جالب آنکه اگر در مقابل هم قرار گیرد خون بر شمشیر پیروز خواهد شد که رسم همیشه تاریخ و تقدیر مبتنی بر حکمت الهی است. اگر بخواهیم ابتداً تصویری کلی از کاربرد آهن در طب سنتی ایران ارائه نماییم، لازم است بیماری هایی را که برای درمان آنها از آب آهن تاب(تافته) استفاده می کنیم، نام ببریم که شامل موارد ذیل است: 1) ضعف طحال یا بزرگی آن (هردو مورد می تواند ناشی از بیماری های متفاوت باشد) 2) ضعف معده (به علت شلی یا نقصان هضم) 3) ضعف کبد 4) جراحات یا زخم های سیستم گوارشی از دهان تا مقعد 5) بواسیر یا جراحات احشائی به طور کلی جرحات داخلی 6) دردهای ناحیه مقعد و کف لگن 7) عفونت روده و اسهال ها و بخصوص اسهال های مزمن 8) عفونت هاری ناشی از سگ هار به خصوص در مرحله ترس از آب (هیدروفوبی) 9) زردی رخسار و رنگ پریدگی ( ناشی از کم خونی فقر آهن در اکثر موارد) 10) اختلال گوارشی پس از پرخوری یا خوردن غذای نامناسب با تهوع، استفراغ و اسهال 11) آب آوردن شکم یا آسیب (استسقاء) 12) سلس البول یا آمدن ادرار قطره قطره و بدون کنترل فرد بیمار (dribbling) 13) در بیماری های قلبی و خفقان 14) در تقویت کلیه ها 15) تقویت نیروی جنسی 16) تقویت اشتها 17) مؤثر در اکثر امراض ناشی از سرد مزاجی (امراض بارده) بیماری های طحال و کبد از جمله امراض بسیار مهم و گاهی مهلک هستند که امروزه در جدول اختلالات حاد و مزمن احشاء شکمی مطرح می شوند، آب آهن تاب (تافته) یعنی آبی که آهن گداخته در آن خاموش شده است از ترکیبات مؤثر بر طحال است که در بزرگی یا ورم آن مورد استفاده قرار می گیرد. شیخ الرئیس ابن سینا در قانون می گوید که علاج ورم سخت طحال مصرف کردن گندنای بیابانی با آب آهنگران (آبی که در آن آهن گداخته خاموش شده است) می باشد(1) و در کتاب سوم از قانون نیز می گوید نوشابه بیمارانطحال ورم کرده»آبی است که آهن سرخ شده در آن خاموش شده باشد(2). ابن نفیس درالشامل» که از بزرگترین منابع مفردات طب سنتی است در کاربرد آب آهن تاب (تافته) می گوید: اگر آهن گداخته را وارد آب کنیم تا سرد شود، جهت ورم طحال سودمند است(3). حکیم بزرگ ایرانی، عقیل خراسانی نیز در مبحث ماءالحدید» در خلاصه الحکمه می گوید که آب چه از معدن آهن برآید یا آنکه آهن تفته را در آن سرد نمایند، جهت امراض طحال نافع است(4). و همین موضوع را رازی در کتاب با ارزش خود به نام منافع و ضررهای غذاها با عنوان منافع الاغذیه و مضارها» عنوان می نماید که آبی که کیفیت آهنی را پذیرفته یعنی آهن در آن حل شده است موجب تقویت معده و کوچک شدن طحال است(5). همین مضامین راجع به ضعف کبد مورد بحث بوده است و در منافع مورد بحث آمده است. یکی از کاربردهای آب آهن تاب در ارتباط با شلی یا استرخاء و ضعف کارکرد معده است. جرجانی در ذخیره خوارمشاهی می گوید که آب معدن آهن همهء احشاء را سود دارد خاصه معده(6). کتاب مشهور داوود انطاکی نیز کاربرد آب آهن تاب را در بیماری های معده بیان می کند او می گوید اگر آهن گداخته در آب خاموش شود جهت اختلال معدی و شلی آن تأثیر درمانی دارد(7). در اکثر منابع طب سنتی ایران آب آهن تاب جهت تقویت دستگاه گوارش مطرح شده است در مخزن الادویه» عقیلی نیز به صراحت اثر تقویتی آن در ضعف معده و کبد بیان شده است. مؤلف می گوید آب آهن تافته در این مورد به غایت مؤثر است(8) که عین همین مفهوم در تحفه حکیم مؤمن» تأیید شده است.(9) جراحات و زخم های گوارشی از دهان تا مقعد همچنین بواسیر و جراحات احشائی نسبت به آب آهن تاب از خود واکنش نشان می دهند، این موضوع را ارزانی در بیان کیفیت آب آهن دار توضیح می دهد(10) و در کتاب ارزشمند مخزن الادویه در ذیل ماءالحدید به تفصیل (11) آمده است. یکی از کاربردهای جالب آب آهن تاب در شکم دردها و دردهای ناحیه کف لگن و مقعد است دردهای ناحیه لگن در بسیاری از اوقات دردناک است و پزشک را به چالش می کشد، لذا، کاربرد آب آهن تاب در این مورد می تواند کمک درمان بسیار مناسبی باشد، این موضوع را ابن نفیس» در شامل» در مبحث مورد نظر مطرح کرده است(12). اشاره به تأثیرات موضعی در دردهای ناحیه مقعد و کف لگن در تحفه حکیم مؤمن» نیز به چشم می خورد(13) عفونت ها از موارد مهم کاربردهای آب آهن در طب سنتی ایران است؛ عفونت های روده و اسهال های مزمن غیر عفونی نیز در این تقسیم بندی جای می گیرند، اگر هیضه به مفهوم اسهال و استفراغ متعاقب پرخوری یا خوردن غذای نا مناسب باشد در این تقسیم بندی جای دارد، و در اغلب منابع در کنار یکدیگر ازآن یاد شده است. آب آهن تاب بدین گونه در اسهال ها قابل استفاده است به نظر می رسد که به توجه به موضوع هیضه در اسهال های مزمن، این کاربردها در اکثر موارد به اسهال غیر عفونی یا اختلال عملکردی مرتبط باشد. لذا عقیلی خراسانی می گوید: در اسهال های دموی و در خونریزی غیرطبیعی نه یا نزف هیض که بیش از مقدار طبیعی خونریزی داریم و در استرخاء یا شلی معده که موجب ضعف آن است، دوغ آهن تافته تأثیر بیشتری به جای می گذارد، به نظر می رسد که در این مورد تشدید قبض بیشتر دخیل باشد(15) و همین موضوع را در طب اکبری با عنوان دوغ آهن جوش می بینیم که عبارت است از دوغی که با وارد کردن آهن گداخته به جوش می آید(16) ارزانی در سایر موارد که مخالف قبض آب آهن تاب، کاربرد در مانی آن را مطرح می کند، به جهت رفع مزه ترش و قبض آن پیش بینی می کند که با آب عسل میل گردد (17) ازجمله کاربردهای مهم این ترکیب یعنی آب آهن تافته یا آهن تاب در مسمومیت هاست، دربیماری عفونی هاری که ناشی از مسمومیت با گاز سگ هار است و سیری پیشرونده و کشنده دارد، آب آهن تاب می تواند نقش مؤثری ایفا کند. ابن نفیس می گوید هرگاه بیمار به مرحله ای می رسد که از آب وحشت دارد (که آن را هیدرفوبی می گویند) آب آهن تاب را به او بخورانید، تغییرات سیستم مغز و اعصاب در گزش هاری با تابلوی، نامطلوبی رو به افزایش است در مرحله هیدرفوبی، ترکیبات ناشی از آب آهن تافته با تأثیر احتمالی بر سیستم عصبی، عمل خواهد کرد، گنجاندن این دستور پزشکی در پرتوکل در مانی هاری می تواند به عنوان یک پیشنهاد درمانی مطرح گردد() تهیه آب آهن برای آب آهن تاب تغلیظ شده، به دفعات آهن گداخته شده در کوره را داخل آب سالم فروکنید. با این کار آب، طعم آهن به خود می گیرد و رنگ آن نیز تیره می شود. آب آهن تاب تغلیظ شده برای افرادی که دارای کم خونی یا فقر شدید آهن هستند، توصیه می شود و آنان می توانند به عنوان جایگزین آب نوشیدنی، تا زمان رفع فقر آهن از این آب استفاده نمایند.آب آهن تاب تغلیظ شده، مضرات قرص آهن را ندارد. این آب برای کودکان نیز قابل استفاده است و مضرات قطره آهن را نیز ندارد. تذکر - برای گداخته شدن آهن، استفاده از شعله مستقیم گاز که حاوی گازهای سمی می باشد توصیه نمی گردد. این کار باعث جذب سموم در آهن و ورود آنها به داخل آب می شود.لذا آهن حتماً باید در کوره تحت حرارت قرار گیرد. - در پاسخ به برخی از سؤالات قدیمی درج شده درسایت، به آب آهن تاب تغلیظ شده، عرق آهن نیز اطلاق شده است که منظور همان آب آهن تاب تغلیظ شده است که نام مناسب تری برای آن می باشد. آب آهن تاب معمولی آب آهن تاب معمولی به آبی اطلاق می شود که حاوی مقداری آهن می باشد. برای تهیه این آب می توانید مقداری آب سالم را در حالی که یک کفگیر حسوم یا یک عدد نعل اسب (یا یک تکه ف آهن کوره رفته) در ظرف آب قرار داده شده است، بجوشانید. با این کار با توجه به این که نسبت به آب آهن تاب تغلیظ شده، مقدار کمی یون آهن در آب آزاد می گردد، آب طعم آهن به خود نمی گیرد و رنگ آن نیز تغییر نمی کند. با توجه به شایع بودن فقرآهن در جامعه کنونی، توصیه می گردد برای مصرف روزانه آب آشامیدنی، همیشه یا برخی موارد ازآب آهن تاب معمولی استفاده نمایند. این آب برای کودکان نیز قابل استفاده است و درمانی که کودک به فقر شدید آهن دچار نباشد، نیاز آهن کودکان را تأمین می کند ومضرات قطره آهن را ندارد. چند توصیه - توصیه می شود، حتماً خانم های باردار و کودکان، بجای استفاده از قرص یا قطره آهن از آب آهن تاب معمولی یا تغلیظ شده استفاده نمایند. - برای جوشاندن آب،حتماً از ظروف مسی یا برنجی استفاده نمایید. با توجه به اینکه برنج، آلیاژی از مس و روی ( Cu+Zn) می باشد با جوشاندن آب در ظروف برنجی، یون مس و روی نیز که بدن به آنها به مقدار زیادی نیاز دارد در آب آزاد می شود. لازم به ذکر است ف روی با آلیاژ رویی متفاوت هست. ف روی به زینک (Zinc ) مشهور هست و ظروف رویی که در قدیم وجود داشته است, آلیاژی از مس و قلع (Cu+Sn) می باشد که در حال حاضر تولید نمی شود، لذا تمام ظروف به نام روحی یا رویی که در بازار هست از جنس آلومینیوم می باشند که بسیار مضر هستند. بهترین ظرف برای جوشاندن آب، سماور یا کتری های برنجی است. دکتر حسین روازاده پی نوشت 1) ابن سینا، حسین ابن علی، قانون در طب، کتاب سوم، جلد اول صفحه 540 ترجمه عبدالرحمن شرفکندی نشر سروش1368 2) ابن سینا، حسین ابن علی، قانون در طب، کتاب سوم، جلد اول صفحه 353 ترجمه عبد الرحمن شرفکندی نشر سروش 1368 3) ابن نفیس الشامل فی صناعه الطبیه جلد نهم صفحه 311 چاپ دانشگاه علوم پزشکی ایران 4) عقیلی خراسانی شیرازی، محمد حسین خلاصه الحکمه جلد اول صفحه 462 انتشارات اسماعیلی سال 1385 5) زکریای رازی، محمدمنافع الاغذیه و مضارها» 6) جرجانی، محمد ابن احمد الحسینی جلد سوم صفحه 63 دوره چهار جلدی با مقدمه دکتر جلال مصطفوی چاپ بهمن 7) انطاکی داوود، تذکره فی العلاج بالاعشاب چاپ دار ابن هیثم مصر قاره صفحه 150 8) عقیلی خراسانی میر محمد حسین مخزن الادویه تحقیق از سید مرتضی ابطحی نشر حبل المتین جلد دوم صفحه 397 9) حسینی مؤمن تحفه المؤمنین صفحه 289با مقدمه آقای روضاتی نشر مهدوی سال 1376 10) به پاورقی شماره 5 مراجعه شود موضوع بهداشت غذایی 11) رجوع شود به مبحث ماءالحدیدمذکور در پانوشت بند 8 12) عبارت ابن نفیس وینفع به المبطولین» در باب ماءالحدید است راجع به پانوشت 3 دیباچه کتاب مربوط به دکتر محمد مهدی اصفهانی و ناشر مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی و طب اسلامی دانشگاه علوم پزشکی ایران 13) حکیم مؤمن حسینی مسألهء تأثیر بردرد را در مجموعه علائم با واژه بغایت مؤثر» ذکر نموده است پانوشت 9 14) ارزانی حکیم محمد اکبر طب اکبری جلد اول مبحث هیضه صفحه 608 که هیضه را حرکت مواد فاسده که به قی و اسهال مندفع می شوند و در منبع دیگر میزان الطب ارزانی (همان مؤلف)هیضه را دفع مواد هضم ناشده و فاسده از معده به طریق قی و اسهال می گوید صفحه 256چاپ 1380نشر سما 15) منبع این بحث راجع است به پاورقی شماره 8 16) میزان الطب مبحث هیضه مذکور در پاورقی 14 17) زکریای رازی محمد منافع الاغذیه و مضارها مذکور در پاورقی 5 تحت عنوان آبی که آهن دارد صفحه 44 همان منبع ) عبارت ابن نفیس در الشامل این است اذا اطفئ کراراً انفع دواء للمکلوب» جلد 9 صفحه 31
درباره این سایت